حجت الاسلام انجوی نژاد : رسانه‌های جریان اصولگرایی به جای فرصت‌محور بودن، تهدیدمحورند.

دبیر جبهه فرهنگی اجتماعی فارس در گفتگو با خبرگزاری فارس : صلاحات را خائن‌ترین تشکل در طول تاریخ می‌دانم/ رئیس جمهور سابق سرمایه ملی است/

به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، حجت‌الاسلام سیدمحمد انجوی‌نژاد در گفتگوی تفصیلی با فارس با موضوع نقش روحانیت در ایجاد انسجام اجتماعی سخن گفت که شرح این گفتگو را در زیر می‌خوانید.
فارس: جایگاه روحانیت پیش و پس از انقلاب در ایجاد انسجام اجتماعی چگونه بود؟

ابتدا بهتر است جایگاه روحانیت را از زمان پیش از انقلاب بررسی کنیم و اینکه آیا پیش از انقلاب روحانیت در جامعه حضور داشت یا خیر؟ آن زمان فضای جامعه آنقدر سنگین بود و تخریب علیه روحانیت وجود داشت که این قشر حتی جرات سوار شدن بر اتوبوس را نداشتند همچنین می‌توان به این موضوع اشاره کرد که پیش از انقلاب شرایط جامعه برای روحانیت بسیار نامناسب بود و در جامعه پذیرشی برای روحانیت وجود نداشت اما به عقیده من امام خمینی(ره) روحانیت را از فلاکت نجات داد.

برخی می‌گویند انقلاب جایگاه روحانیت را خراب کرده است در حالی که به وضوح مشخص است که روحانیت پیش از انقلاب در فلاکت قرار داشت و با ظهور انقلاب به جایگاه خوبی رسید. در دوران پیش از انقلاب مردم از معدود روحانیونی همچون مرحوم کافی حرف‌شنوی داشتند که آن هم تعدادشان بسیار اندک بود. برخی روحانیون هم که طرفداران زیادی داشتند به دلیل وجود شخصیت کاریزماتیک و قدرتشان بود چراکه اگر روحانی هم نبودند همین جایگاه را پیدا می‌کردند.

اگر بخواهیم اقبال عموم مردم را نسبت به روحانیت بسنجیم، مشخص می‌شود که روحانیت می‌توانست نسبت به امروز جایگاه بسیار بهتری داشته باشد، اما اینکه بگوییم انقلاب روحانیت را تضعیف کرد بسیار نادرست بوده؛ چرا که انقلاب جایگاه روحانیت را ارتقا بخشید‌، بنابراین اینکه بگوییم چون حکومت دینی است و ما نتوانستیم حکومت دینی را سکولار کنیم تا نهادهای دینی از نهادهای سیاسی جدا شوند پس این سبب تنزل جایگاه روحانیت شد را نمی‌پذیرم.

در ادامه باید به سه محور اشاره کرد که اولین آن، موضوع جایگاه مبلغ دینی است به این معنا که در حکومت دینی هر مساله‌ای رخ دهد بخشی از آن به دین برمی‌گردد و چون روحانیت مبلغ دین است به روحانیت نیز مربوط می‌شود و روحانیت نمی‌تواند خود را از نظام اسلامی جدا کند. دومین مورد درصدی از مشکلات اجرایی مملکت است که بر سر اسلام و در نتیجه بر سر نظام اسلامی خراب می‌شود. سوم، انسجام است و در بحث انسجام، رسانه به‌ عنوان عنصری است که می‌تواند ما را در بررسی دقیق‌تر نقش روحانیت در جامعه و در ایجاد انسجام جامعه کمک کند.

در ادامه می‌توان به اتفاقات دهه شصت و شرکت در یک بازی برد برد اشاره کرد و از توطئه‌ای سخن گفت که روحانیت را از اجتماع جدا کرد، ترساندن مردم از روحانیت سبب شد روحانیت اثرش را بر اجتماع از دست بدهد چون دیگر روحانیت، روحانیتِ کف جامعه نبود و سپس به جای اینکه به دنبال محتوایی بگردد که بتواند در جامعه تاثیری بگذارد، اثرش را از اطرافش گرفت و همان جمله‌ای که مرحوم شریعتی قبل از انقلاب می‌گفت دوباره اتفاق افتاد “روحانیون ما فقط حول یک مثلث با اضلاع بیت، حوزه و مسجد می‌چرخند” به این معنا که ماحصل اقدامات مراجع، ماحصل القائات بیت‌شان است.

یعنی بیت برایشان یک معضلِ نیست را هست می‌کند و یه معضلِ هست را نیست! مثلا در کشوری که همه مشکلاتش به دغدغه اقتصادی مردم برمی‌گردد یک امام جمعه می‌گوید معضل امروز جامعه، دوچرخه سواری دختران است و این نمونه همان القائات بیت است تا جایی که حتی پس از فوت روحانیت نیز در برخی موارد نظرات بیت مطرح شده است.

اکنون در هر موردی که بخواهند از روحانیت ایراد بگیرند، بیت را مثال می‌زنند و این در ذهن مردم نهادینه شده است به این معنا که روحانیت اگر هم خوب باشند در اطرافشان حلقه بسته‌ای وجود دارد که مانع ارتباط انها با مردم می‌شود؛ بنابراین نقش روحانیت در ایجاد انسجام اجتماعی را وقتی می‌توانیم در نظر بگیریم که ببینیم از روحانیت توقع انسجام اجتماعی می‌رود یا خیر؟

در قضیه آشوب‌های ۹۸ اعلام کردم که می‌خواهم به میان مردم رفته و سخنرانی کنم و می‌توانم در جمع کردن اعتراضات تاثیرگذار باشم اما گفتند نمونه‌ای از حضور روحانیت در میان مردم به‌عنوان علمدار را طی سال‌های قبل شاهد بوده‌ایم که نتیجه خوبی به همراه نداشته است، مردم روحانیت را به‌عنوان منادی انسجام اجتماعی نمی‌پذیرند‌.

فارس: بر اساس نقش روحانیت در طول تاریخ، جایگاه روحانیت در بحث وحدت و انسجام اجتماعی کجاست؟

به نظر من تقاضای انسجام باید باشد تا انسجام رخ دهد؛ چرا که نمی‌توان به مردم گفت که من می‌خواهم مدیر شما باشم. در اینجا نیاز است باز هم به اعتراضات ۹۸ اشاره‌ای کنم، اتفاقی که ابتدا با اعتراض عده‌ای از مردم و با شعار دادن و اعلام نارضایتی در مورد برخی امور چون معیشت و گرانی آغاز شد و عده‌ای بر روی آن سوار شدند و اغتشاشات رخ داد، در حالی که بنده معتقدم امروز و در جهان سوم اعتراض و شعار جواب نمی‌دهد ولی این را هم باید پذیرفت که مردم نمی‌توانند اعتراض کنند و جایی برای اعتراض ندارند، مردم این اقبال را نسبت به اتحاد و انسجام اجتماعی ندارند چون مدیریت ما برای جامعه قابل پذیرش نیست.

اگر بخواهیم حضور ۶۰ تا ۷۰ درصدی مردم در مساجد در شبهای قدر را مثال بزنیم باید بگوییم که اگر روحانیت هم نباشند باز هم مردم در شب قدر برای عزاداری در مساجد حضور می‌یابند.

فارس: با تمام توضیحات حضرتعالی و با توجه به فضای حاکم بر جامعه، جایگاه روحانیت در نشان دادن خط مستقیم به مردم کجاست؟

در پاسخ به این سوال باید اکثریت را در نظر گرفت، درست است که مردم نظام را قبول دارند اما برخی رفتارهای ضد و نقیض، منشا بروز اختلاف می‌شود. بنده در یکی از سخنرانی‌هایم با تصدی آیت‌الله جنتی بر مسند شورای نگهبان انتقاد کردم به این دلیل که اگر در جامعه تاکید بر جوان‌گرایی است چرا از ایشان شروع نمی‌شود؟ و دوم اینکه چرا ما در طی ۴۰ سال نتوانسته‌ایم جایگزینی برای ایشان تربیت کنیم؟ مشکلی که امروز در کشور ما وجود دارد ناشی از این است که شورای نگهبان قانون را مصلحت و تبصره را عدالت در نظر گرفته است در حالی که اصل قانون باید بر مبنای عدالت باشد و مصلحت تبصره است.

برخی برای توجیه این جا به جایی از مصلحت حضرت علی(ع) سخن به میان می‌آورند! در حالی که علی(ع) ۲۰۰ مورد کار عادلانه داشت و سه مورد مصلحت! چرا فکر می‌کنیم مردم نشسته‌اند تا بزرگان برایشان مصلحت‌اندیشی کنند؟ اگر در انتخابات امسال شورای نگهبان بخواهد کاندیدا را تایید صلاحیت نکند باید دلیلش را به مردم بگوید، قانون باید شفاف باشد و مردم دیگر مصلحت را در این موارد نخواهند پذیرفت.

فارس: چه نقشی را برای روحانیت در ایجاد وحدت اجتماعی قائل هستید و آیا صحبت شما در مورد سرمایه ملی خواندن رئیس جمهور سابق، این وحدت اجتماعی را دچار خدشه نکرد؟

پاسخ به این سوال بستگی به تعریف ما از سرمایه ملی دارد و در هر دو بعد مثبت و منفی خلاصه می‌شود، جنگل به نظر من یک سرمایه ملی است حتی یک تیم فوتبال هم می تواند سرمایه ملی باشدبه عقیده من سرمایه ملی یعنی کسی که در جامعه قدرت تاثیرگذاری بالایی داشته باشد، من معتقدم باید افراد مخالف را بیاوریم و به آنها تریبون دهیم تا عیارشان مشخص شود. در حالی که با تریبون ندادن به برخی افراد رسما آنها را محبوب کرده و من برای آینده نظامی که این افراد در ان محبوب باشند، نگرانم. من اصلاح‌طلبان را خائن‌ترین تشکل در کل طول تاریخ می‌دانم چراکه حتی در رژیم گذشته اینقدر خائن نداشتیم.

می‌گویم باید به افراد تریبون و فرصت حرف زدن داد تا عیارشان مشخص شود، چرا که زمانی که جریانات مسجد قبا اتفاق افتاد، پیشنهادات من و امثال من برای مناظره ، قضیه را جمع کرد چرا که انها حرفی برای گفتن نداشتند!

بنابراین به نظر می‌رسد توهم بزرگ پنداشتن افراد در جامعه، ما را از مناظره با آنها ترسانده است در حالی که جناح مخالف از همین قضیه به نفع خود استفاده می‌کند. ما یک آدم کوچک را اینقدر به حاشیه می‌بریم تا بزرگ‌می‌شود زیرا پیش‌فرض را بر این گذاشته‌ایم که مردم ما مستعد فریب خوردن هستند در حالی که مردم ما لج کرده‌اند و فریب نمی‌خورند.

تاکنون هیچ مناظره‌ای را در تاریخ انقلاب نباخته‌ایم و اگر کمی آزاداندیش و شجاع باشیم و به خودمان اعتماد کنیم همه را به سمت خود جلب خواهیم‌کرد. در این مورد می‌توان به سلبریتی‌هایی اشاره کرد که خودمان آنها را اورده‌ایم، به آنها تریبون داده و مطرح‌شان کرده‌ و بعد هم بیرونشان کرده‌ایم و امروز حاصل آن می‌شود سلبریتی مخالف نظام.

در شهر و روستاهای مختلف که حضور می‌یابیم بسیاری از افراد پروژه مسکن مهر را مثال می‌زنند، پروژه‌ای که افراد بسیاری را صاحبخانه کرد، همچنین می‌توانیم این موضوع را مطرح کنیم که در زمان ریاست جمهوری احمدی‌نژاد اعتقاد مردم تا حدی به نظام بیشتر شده بود.

از دیدگاه من در خودی‌ها هیچکس سخنان من را کار نمی‌کند، پس معلوم است اصلاحات به نفع خود از سخنان من بهره‌برداری می‌کند و دانه می‌پاشد که دفعه بعد به نفع آن جبهه حرف بزنم. در جناح ما هر کس حرفی برای گفتن داشت از ترس اینکه بزرگ نشود سرش را زدند، آنها با هیچ‌چیز نیرو جذب می‌کنند و ما با همه‌چیز هیچ کاری نمی‌کنیم.

فارس: آیا با تمام انتقادات شما از جریان انقلابی، حق بودن این جریان زیر سوال می‌رود؟

حق و باطل نسبی است و در هر دو طرف وجود دارد پس ما به سمتی می‌رویم که حق بیشتر است. ما قائل به این هستیم که باید از میان حُسن‌ها، احسن را انتخاب کرد. ما مبنای‌مان نسبی‌گرایانه است پس باید آن طرف که حق بیشتر است را انتخاب کنیم.

۴۰ سال است ما رسانه یاد نگرفته‌ایم، بعد می‌گوییم چرا رسانه دست ما نیست. متاسفانه قشر انقلابی بر بحث رسانه انگونه که باید سوار نشده‌اند. در این راستا باید برای انتخابات بعدی گزینه‌ها و مولفه‌های موجود در قانون مد نظر قرار گیرد چرا که یکی همچون من از این مولفه‌ها کوتاه نمی‌آید.

نمونه سخنرانی من در بحث عناد با این مقدمه و موخره و با این اوج و فرود را هیچ کجا پیدا نمی‌کنید، من برای این مشکلات راهکار ارائه داده‌ام، چرا حرف من را نمی‌شنوید؟ آقا فرموده‌اند جذب حداکثری، دفع حداقلی پس ما باید برای رسیدن به آن، همه تلاش‌مان را به کار گیریم.

ما نهادهای فرهنگی فرصت‌محوریم و تهدیدمحوری کار نهادهای امنیتی است. از نظر من و از نظر علمی و فرهنگی باب مذاکره باید باز باشد و به دلیل اینکه هر نعمتی، منقبتی هم به همراه دارد، نمی‌توان یک مناظره جنجالی سابق را به همه مناظرات  تعمیم داد و باب مناظره را بست پس ما فرهنگی‌ها باید فرصت‌محور باشیم بنابراین من به احمدی‌نژاد یا خاتمی به‌ عنوان یک فرصت برای محبوبیت نظام نگاه می‌کنم و معتقدم می‌توان از این فرصت استفاده کرد. اگر ما به این افراد فرصت و کانال بدهیم شاید بتوان یک درصد از آنچه که از مطالبات رهبری است را اجرا کنند.
نظر شما  درباره  وحدت جریان انقلابی در انتخابات آینده چیست؟

از ابتدای سال ۹۶ تا کنون درباره همه معضلات صحبت کرده‌ام، بارها در بحث روغن نباتی و اتفاقات پیرامون آن تذکر داده‌ام وکسی توجهی نکرد تا کار به اینجا کشید. جریان انقلابی باید واقع نگر باشد، وحدت حول چیست؟ اینکه مجموعه ۱۸ هزار نفری زیرمجموعه جبهه فرهنگی انقلاب در استان دیده نشود منطقی است؟

سازوکار باید به گونه‌ای شکل گیرد که شبکه های مردم نهاد و جبهه فرهنگی انقلاب با ۱۸ هزار زیر مجموعه در فارس حداقل ۲۰۰ نفر عضو در مجموعه تصمیم‌گیر انتخابات داشته باشد تا دیده شود، چرا این گروه فقط باید هنگام کار و جهاد مطرح شوند، ۸۰۰ گروه جهادی در طول سال کار کنند و زمان نزدیک انتخابات برایشان تصمیم گرفته شود؟ این قشر نباید چند نماینده داشته باشند؟ فردا از من مطالبه نمی‌کنند که چرا به عنوان نماینده از ما دفاع نکردی؟

اما برخی هیچ کجا نیستند نه در سیل حضور داشتند و نه در وقایع ۹۸ خود رانشان دادند اما شش ماه پیش از انتخابات سر و کله‌شان پیدا می‌شود و تشکل‌های مختلفی را شکل می‌دهد چنانچه من معتقدم جبهه فرهنگی انقلاب باید در تصمیم گیری انتخابات بیش از این سهیم باشد.

نظرات بسته شده است.