رسانه و راهکارهای صیانت از جمعیت

سرمقاله سایت جبهه یار به قلم دکتر محمد حسن استرحام

– دیروز که خواهرم کنارم بود چقدر راحت تر گذشت. ایکاش شرایطش را داشت تا هفته ای چند روز به من سر بزند.

– گاهی دلم میخواهد کسی باشد ولو در حد یک ساعت کمک کارم باشد. بتوانم یک ساعت به کارهای شخصی خودم هم برسم.

– روزهایی که وقتی برای خودم دارم چقدر خوش اخلاق ترم.

– میدانم مهد برای طفلکم در این سن شیرخوارگی گزینه خوبی نیست ولی چه کنم؟ …

  • این گفتگوهای آشنای هر مادری است که در روزگار مدرن در شهرها زندگی میکند و به سبب اشتغال نزدیکانش (مادر و خواهر) یا دوری مسیر و نداشتن خواهر و ….. تلخی دست تنها بودن را از عمق وجودش چشیده است.

جالب است بدانید در یکی از شهر های شمالی این مشکل تاحدی با وجود یک خرده فرهنگ جذاب حل شده است. دانش آموزان دختر در اواخر سنین ابتدایی یا راهنمایی و دبیرستان معمولا در اوقات فراغتشان به منزل آشنایانی که بچه های کوچک دارند می‌روند و در کنار کمی آموختن مهارت های زندگی با بچه های کوچک بازی میکنند و این را نوعی تفریح میدانند

در مقابل مادرها مبلغ کمی که بیشتر کمک خرج و پول تو جیبی محسوب می شود به آنها میدهند‌.

 البته جنبه مالی اش خیلی پررنگ نیست و دخترها در آن سن فطرتی دست نخورده دارند که دوستدار موجودات کوچک تازه پا گذاشته به دنیا هستند

نوعی کار دانش آموزی است!

این کار البته توسط معلم ها هم در مدرسه ملاحظه می شود و اغلب نوعی امتیاز مثبت برایشان تلقی می شود. والدین هم از اینکه بچه ها خیلی اینستاگرامی نیستند خوشحالند.

اگر واقعا  مدرسه ای که قصد تربیت غیر کاریکاتوری و چند بعدی و تقویت مهارت های زندگی دختران و پسران را دارد میتواند برای چنین کارهایی ارزش قائل شود و دانش آموزان را به چنین کارهایی ترغیب کند.

چقدر از این خرده فرهنگ های زیبا در تمدن ما وجود دارد که با یورش غرب و غرب پرستان به افکار و عقاید ما از بین رفته اند و رسانه چقدر در احیای آنها که از طرفی به احیای بافت اجتماعی کمک میکند و از طرف دیگر در راستای مانع زدایی در حوزه حمایت از جمعیت محسوب میشود مسئولیت دارد؟

حقیقت این است که رسانه می تواند خرده فرهنگ های ارزشمند را ضریب دهد و در کل کشور جریانسازی کند

از طرف دیگر آیا می شود در نظام  آموزش یکسان بود و توقع افزایش چشمگیر جمعیت و چندفرزندآوری از زنان داشت؟

وضعیت نسبتاً خنده داری است.

از گهواره تا مهد و دبستان و دبیرستان بگیرید تا کنکور و دانشگاه و محیط کار….همه جا همه متون آموزشی یکسان بین پسرها و دخترها‌  برای رسیدن به آرزوی برابری تمدن توسعه گرای غرب موج میزند !!

آنهم کجا؟ در نظام داعیه دار تمدن اسلامی‼️

چطور با این نگاه قرار است همانطور که در نقشه مهندسی فرهنگی آمده است قطب خانواده محوری در دنیا شویم؟

بی شک راهی که میرویم به ترکستان است!

مگر غرب توانست با این نگاه برابر بین زن و مرد ، خانواده را حفظ کند، که ما بتوانیم؟

تا وقتی دختران ما تا ازدواج هیچ فرقی حداکثر بجز حجاب با پسران ندارند و هیچ باور و علم و شناختی نسبت به هویت جنسیتی خود ندارند میخواهیم ناگهان متحول شوند و فکر کنند از اساس مادر آفریده شده اند؟

 این نظام آموزشی رسمی به آنها یاد داده است که عینا هویتی شبیه یک پسر دارند.

 پس وقتی هم کلاسی هایشان رشدکاری و تحصیلی و اجتماعی یافته اند چرا آنها نباید؟!

آیا در این نگاه فرزند یک عامل مزاحم نیست؟ که حداکثر یکی می آوری تا نازا تلقی نشوی؟

تلختر آنکه ما در خلاء زندگی نمیکنیم و جای خالی هویت جنسیتی که ما آن را تعریف نمیکنیم  توسط تمدن رقیب با یک هویت جنسی زده مشمئز کننده پر میکند. دخترانی که گاها آرایشهایی بدتر از زنان بدکاره غربی دارند نتیجه همین بی هویتی نیستند؟

حالا هی برویم به چنین دختری بگوییم بچه نیاوری جمعیت با سر سقوط میکند! میگوید بکند!

هی بگوییم مادری چنین است و چنان ، میگوید جای خالی آنرا با هزاران سرگرمی و سگ و گربه پر میکنم!

هی بگوییم بیاوری مرخصی میدهیم! میگوید میخواهم که ندهند!

هی بگوییم سکه میدهیم! میگوید خودم ده سکه با حقوقم میخرم!

بگوییم مترو رایگان….

اینها هرچند در جای خود لازم است و به عنوان یک مشوق اجتماعی در نظر گرفته میشود ولی در کل برای فرهنگسازی فرزند آوری و نجات از بحران جمعیتی که ایران را به مرز سقوط کشانده است شوخی است….

اصلا بگوییم هیکلت را طلا میگیریم….حتی اگر از نداری زیر بار برود حس واقعی اش این است که دارید قربانی اش میکنید و پول قربانی شدنش را میدهید.

پس چاره کار تغییر در نظام آموزشی و رسانه ای است ،تا یک دختر از همان اول در سیستم آموزشی و در فضای رسانه ای ، خودش را در مقام یک زن و یک مادر ببیند و یک پسر از همان اول بداند که یک مرد است و باید در آینده پدر شود .

اگر بخواهیم در مورد مسئله جمعیت و بحران پیش روی ایران قدمی برداریم می بایست ابتدا نظام مسائل این حوزه را استخراج کرده سپس با اولویت بندی و تشخیص ریشه ها و موانع ، راهکارهایی را ارائه دهیم .

تجربیات میدانی در علوم اجتماعی مطرح میکند که برای تغییر در رفتار جامعه از زمان مطرح شدن موضوع توسط رهبران اجتماعی تا به منصه ظهور رسیدن یک رفتار در فرهنگ عمومی ،حداقل 10 سال زمان نیاز است . البته در این میان ضریب دادن رسانه به موضوع، میتواند این زمان را بسیار کاهش دهد .

پیامبران، طی ماموریت الهی خود، از ابزارهای گوناگونی برای برانگیختن مردم به سوی بعضی از کارها و اجتناب دادن آنان از برخی دیگر، بهره برده اند. شماری از آیات قرآن انذار و تبشیر را به عنوان دو ابزار عمده  پیامبران برای ارشاد مردم برشمرده اند. این دو شیوه ی انگیزشی چنان از اهمیت برخوردار است که گاهی به عنوان ویژگی های اصلی برای مقام نبوت تلقی می شود.

شهید مطهری در تفسیری جالب از دو واژه انذار و تبشیر، اظهار می دارند که از لحاظ انگیزشی، بین انذار و تبشیر تفاوت وجود دارد.ایشان بیان می کنند که تبشیر مانند یک عامل جذب و جلب کننده (قائد) است که مردم را به کسب پاداش فرا می خواند اما انذار یک عامل سوق دهنده (سائق) است که در عین آن که مردم را بیم می دهد تا از کیفر اجتناب کنند، آن ها را به صراط مستقیم رهنمون می سازد.

والدین به صورت فطری همیشه کوشیده اند برای تربیت فرزندانشان، عشق و انزجار را به کار برند، کارفرمایان از اعطای امتیاز و تعیین جریمه بهره جسته اند، معلمان شیوه تمجید و تنبیه را به کار گرفته اند، حکمرانان نظام پاداش و جریمه را به اجرا گذاشتند و به طور حتم، هر کسی می داند که انسان ها و به عبارتی دقیق تر موجودات جاندار به بعضی مسائل علاقه و از بعضی دیگر بیزاری نشان می دهند و به گونه ای عمل می کنند که سودی را جلب یا زیانی را ازخود دور کنند.

در موضوع جامعه پردازی در حوزه جمعیت نیز میتوان با تاسی به قرآن و سیره پیامبران راهکارها را به دو دسته اصلی انذاری و تبشیری تقسیم کرد :

الف) انذار:

همانگونه که از اسم این دسته بندی مشاهده میشود رویکرد فعالیتها و برنامه ها باید به سمت آگاه ساختن و ترسانیدن از عواقب امری پیش از فرارسیدن آن باشد، که میتوان آن را در سه زیر شاخه

1-آخرتی      2-اجتماعی    3-خانوادگی

تقسیم بندی کرد .

  • به عنوان مثال با رویکرد انذار در حوزه آخرتی میبایست مسائل مربوط به سقط جنین را برای جامعه تشریح کرد و گناهان و عواقب اخروی و روحی این عمل شنیع را برشمرد و با تکیه بر آیات قرآن (وَإِذَا الْمَوْءُودَهُ سُئِلَتْ . بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ) فکر سقط جنین را از ذهن مخاطبان زدود .

دیروز حدود ۱۳۰ نفر را به دلیل ابتلا به کرونا از دست دادیم. برای کاهش این آمار تلاش زیادی کردیم؛ بسیاری از مراکز را تعطیل کردیم؛ صداوسیما، مردم و علما ورود کردند و…؛ اما چرا وقتی هر روز حدود ۱۰۰۰ جنین در کشور به فجیع‌ترین شکل قتل‌عام می‌شوند، خبرش منتشر نمی‌شود؟

 وقتی جوجه‌های یک‌روزه را از بین بردند، احساسات مردم به شدت جریحه‌دار شد؛ حق هم داشتند. اما چرا برای نجات جان یک جنین انسان که روح دارد فهم دارد و حیات دارد ، هیچ حرکتی شکل نمی‌گیرد؟

۱۷ هزار کشته‌ی سالانه در تصادفات جاده‌ای، با تلاش، زحمت و اطلاع‌رسانی در سال گذشته به ۱۵ هزار کشته کاهش یافته است.

از آن طرف سالانه ۳۵۰ هزار سقط انجام می‌شود؛ آیا کسی از این آمار خبر دارد؟ برای کاهش آمار سقط جنین چقدر تلاش کرده‌ایم؟ این جنین‌ها حق حیات ندارند؟ نقش رسانه و هنرمندان در این میان چیست؟

  • و یا با رویکرد انذار در حوزه اجتماعی ،میتوان جامعه را از پیرشدن جمعیت و عواقب روحی و روانی و سیاسی و اقتصادی و امنیتی آن ترسانید تا مسئله فرزند آوری به عنوان یک اولویت اصلی و واجب در ذهن جامعه رسوخ کند.

بالاخره اینکه نرخ فرزند آوری هر سال در مقایسه با سال گذشته خود رو به کاهش است، و با همین منوال رشد جمعیت ایران در سال ۱۴۱۵ به صفر می‌رسد  ,  ودر سال 1430 بیش از نیمی از جمعیت در سن پیری و از کارافتادگی هستند تصویری است که وحشت همگان را بر انگیخته میکند و آسیب‌های غیر قابل جبران آن را برهمه واضح و روشن میکند

  • و یا با رویکرد انذار در حوزه خانوادگی میتوان مسائل مرتبط با تربیت و روانشناسی را مطرح کرد که خانواده های کم جمعیت با چه مشکلات تربیتی و روانی دست و پنجه نرم میکنند و در آینده خودشان و فرزندانشان گرفتار چه کمبودهای روحی و روانی و تربیتی خواهند شد.

باید جامعه ای را مطالبه کنیم که وقتی والدینی تصمیمی برای تک فرزندی یا دو فرزندی میگیرند نظام بهداشت ، آنها را به یک مشاور ارجاع دهند تا از عواقب این مسیر بدون بازگشت آگاهی یابند.

ب) تبشیر:

بشارت دادن؛ مژده دادن برای تشویق حرکت به سمت هدف است . در این رویکرد میبایست تمرکز  رسانه و کنشگران فعال در حوزه صیانت از جمعیت بر روی انگیزه بخشی و ترغیب به سوی فرزندآوری باشد این رویکرد را نیز میتوان به همانند رویکرد انذار به سه دسته آخرتی، اجتماعی و خانوادگی تقسیم بندی کرد و برای هر کدام مثالی زد .

  • به عنوان مثال با رویکرد تبشیر در حوزه آخرتی میتوان به احادیث بسیار زیادی در ثواب فرزندآوری و وعده های جذابی که در آنها ذکر میشود اشاره کرد .

 البته این نکته را نباید غافل شد که شاید در ادبیات دینی و فرهنگی ما، حقوق فراوان والدین به ویژه مادر بر فرزند، ثواب های تشویق کننده و فراوانی که برای هر لحظه دوران بارداری، زایمان و شیردهی برای مادر از سوی خالقش درنظر گرفته شده و باقی ماندن این صالحات در نسل های بعدی و منتفع شدن والدین به واسطه آن، انگیزش های درخوری باشد اما آیا فارغ از این پاداش ها ما نیازی فطری در این خصوص نداشته ایم؟ جواب حتما مثبت است. پس فطرت انسانها در این زمینه هشیار است و فقط نیاز به تلنگری از طریق رسانه دارد.

  • و یا با رویکرد تبشیر در حوزه اجتماعی ، تشویق و تکریم مادران و خانواده های پر جمعیت و هویت بخشی به مادران در افکار عمومی جامعه و تقدیس عمل آنها در فرزندآوری و فرزند پروری را میتوان در دستور کار قرار داد

چرا هیئت، مسجد، محله و سایر محیط‌ها‌ی زیست اجتماعی، دوستدارِ مادر و کودک نیستند؟ و یا این دوستداری را اعلام نمیکنند ؟ متأسفانه چون سال‌ها کودکان کمی در فضاهای اجتماعی بوده‌اند، فرهنگ حاکم بر آن محیط‌ها ، سازگاری و تطابق خودش را با این موضوع فراموش کرده است. باید فضاها را طوری ساماندهی کنیم که وقتی مادری با فرزندان خردسالش در این محیط‌ها (دانشگاه، محل کار، مسجد ، پارک و …) حاضر می‌شود، احساس آرامش، مطلوبیت و خواسته‌شدن کند. این مستلزم مشارکت تک تک ما است و در این زمینه از علم تفکر طراحی بسیار میتوان بهره برد.

تا مادری را به عنوان یک نقش اجتماعی به رسمیت نشناسیم و آن را در عمل تکریم نکنیم نمیتوانیم از دختران جوان انتظار داشته باشیم از آن استقبال کنند.

  • و یا با رویکرد تبشیر در حوزه خانوادگی محسنات تربیتی و روانشناسی خانواده های پرجمعیت را بر شمرد و آنها را در جامعه تبلیغ و تشویق کرد.
 همچنان که ما فکر میکنیم که اگر چهار یا پنج بچه وارد یک زندگی شد آن خانواده وضع زندگیشان چگونه خواهد شد، از آن طرف فکر این را هم باید فکر کرد که این چهار ،پنج بچّه چه نشاط و سرزندگی با خود به ارمغان می آورند و چقدر از لحاظ روانی کمک حال یکدیگرند و خانواده را از لحاظ روحی اعتلا میدهند و وقتی بزرگ شدند و شخصیتی  و شغلی پیدا کردند چه کمکی میتوانند به اعتبار و هویت خانواده خود بکنند.

شاید به نظر بیاید این راهکارها ساده و ابتدایی میباشد، اما در کمال تعجب می‌بینیم که برای رفع مشکل فرزندآوری بانوان سرزمینمان هیچ اقدامی انجام نشده و گویی اصلا در ذهن مسئولین و سیاستگذاران این حوزه و فعالان رسانه ای کشور و کنشگران فرهنگی هیچ گونه دغدغه ای وجود ندارد، شاید یک علتش این باشد که مسئولین مربوطه یا مرد هستند، بی هیچ‌تجربه مادری و یا افرادی سالخورده هستند که اصلا قرار نیست امر به این مهمی را با نگاه به گام دوم انقلاب و باحضور مادران و پدران جوان عملی کنند!!

این کارها کوچک به نظر می‌آید، اما در مقیاس ملی حرکتی ایجاد می‌کند که هیچ سیاست‌گذاری نمی‌تواند ایجاد کند. وقت محدود است بالاخره ما باید اذعان کنیم که کشور حداقل 30 سال در حوزه فرهنگ ضد جمعیتی فعالیتهای گسترده ای انجام داده است (به گونه ای که تا سالها رتبه اول اجرای این سیاستهای صهیونیستی در بین تمام کشورهای دنیا بوده است)

ازمنظر آینده پژوهان وضعیت جمعیت ایران درحالت بحرانی قرار گرفته است وما فقط۵سال زمان داریم تابتوانیم ازیک فاجعه بزرگ در آینده جلوگیری کنیم فاجعه ای که تبعات آن درحوزه های اجتماعی ،اقتصادی ،سیاسی،نظامی وفرهنگی غیرقابل اصلاح است.

فهم مدیریت جمعیت و سیاستهای جمعیتی چیزی ورای ذهن های مقلد و وعده های گزاف بسیاری از مسئولین است و نیازمند یک حرکت مردمی و جهادی هنرمندان در حوزه رسانه است حرکتی خالصانه و از سر صدق تا انشاالله به برکت وجود کوثر الهی تکثیر شود و جامعه را از این پرتگاه نجات دهد.

ارسال مقاله

رسانه و راهکارهای صیانت از جمعیت

نظرات بسته شده است.