آوردگاه فرهنگی جهاد تبیین “عرصه نبرد با شبهات و وارونگی حقایق”

آوردگاه فرهنگی جهاد تبیین “عرصه نبرد با شبهات و وارونگی حقایق” :

طرحی برای ایجاد حلقه‌های‌میانی به هدف هدایت، تمرکز، پیگیری، فعالیت پی‌درپی و لحظه‌به‌لحظه، ایجاد برنامه‌ی کار، پیدا کردن راهکار، ارائه‌ی راهکار، برنامه‌ریزی برای جهاد تبیین و ایجاد زنجیره تواصی و زنجیره اخوت و برادری.

ضرورت :

در حال حاضر قرارگاه‌ها، موسسات، سازمان‌ها، دستگاه‌ها، کنشگران، گروه‌ها ، مراکز ، کانون‌ها و تیم‌های مختلفی در حوزه فرهنگی اجتماعی به صورت جزیره ای، جبهه ای و شبکه ای به فعالیت مشغول‌اند. این فعالیت ها در قالب های متعدد و روش های متنوع با رویکردهای مختلف در حال اجرا هستند.
اما چرا اثر بخشی لازم را ندارند؟
چرا اهداف فرهنگی انقلاب محقق نمی‌شود؟
چرا پیروزی ها در این حوزه محوری جامعه چشمگیر نیست؟
چرا کنش‌های فرهنگی خنثی، مضر یا کم اثرند؟
چرا کنش‌های فرهنگی گاهی در زمین دشمن و به نفع حریف انجام می‌شود؟

برای حل مسایل اساسی فوق، تدوین مدلی فرهنگی که بتواند یکجا مسائل را حل کند لازم است. مدل پیشنهادی برای اثربخشی فرهنگی و پیروزی چشمگیر، مدل آوردگاه فرهنگی است.

ویژگی های آوردگاه:

 ۱.  عرصه نبرد 
با بهره گیری از استعاره جهاد برای کنش فرهنگی، می‌توان از مفاهیم زیر برای تبیین موضوع استفاده کرد:
میدان جهاد، ابزار جهاد، جبهه های جهاد، قرارگاه‌های جهادی، جهادگران.

در عرصه جنگ و جهاد، همه عناصر باید حضور معنادار، منسجم، معتدل و متحد داشته باشند تا پیروزی حاصل شود.
آوردگاه، یک میدان نبرد واقعی، حیاتی و مهم برای ارتباط درونی و بیرونی موسسات، دانشگاه‌ها، مراکز، سازمان‌ها، گروه‌ها، کنشگران و… است. آوردگاه، منطقه آزاد کنشگری و عملیات اجتماعی و فرهنگی محسوب می‌شود.

  آوردگاه یک میدان نبرد است،  که همه تیم های عملیاتی، پشتیبانی، برنامه ریزی و سیاستگذاری در آن ایفای نقش می‌کنند.

آوردگاه یک میدان بازی است که همه تیم ها در آن بازی می کنند. آوردگاه، ایجاد میدان جنگ و شرایط جنگیدن است نه فرماندهی عملیات. بنابراین، فرماندهیِ آوردگاه، استراتژیک و راهبردی است نه عملیاتی.
در آوردگاه، هر کسی کار و وظیفه خودش را انجام میدهد.
در آوردگاه، زمان، مکان، ابزار، افراد، جهت و هدف عملیات مشخص شده است.
در آوردگاه، موضوعات یا محورهای اساسی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، دینی و…  تعریف و هر موضوع یا محور، خود به مسائل جزئی‌تر تقسیم می‌شود. این موضوعات و مسائل مستخرج از آنها، دسته‌بندی، اولویت‌بندی و در نهایت در اختیار تولیدکنندگان محتوا، سربازان و افسران فضای‌مجازی، فرماندهان قرارگاه‌ها و جبهه‌های فرهنگی و… قرار می‌گیرد. نقشه‌های اجرایی جزئی، تولید محتوای حقایق انقلاب و اسلام، تهیه ابزار، نیرو، تجهیزات و امکانات و بودجه نیز به عهده‌ی موسسات، مراکز  دانشگاه‌ها، فرماندهان و افسران فرهنگی و … است.
۲.منطقه آزاد غیر جغرافیایی فرهنگی

منطقه آزاد فرهنگی با استفاده از مفهوم منطقه آزاد تجاری طراحی شده است.
در مناطق آزاد، قوانین و مقررات سرزمین اصلی در امر تجارت تسهیل یا حذف و  ذیل سیاست های کلان، قوانین و مقررات ساده‌ای وضع می‌شود تا کنشگران اقتصادی بتوانند با یکدیگر تعامل سازنده و موثر داشته باشند.
مناطق آزاد تجاری معمولا در یک منطقه جغرافیایی بویژه در مرزها و بنادر ایجاد میشوند که امکان تردد و تعامل تاجران و سرمایه گذاران خارجی بیشتر فراهم باشد.
تفاوت منطقه آزاد فرهنگی با نوع تجاری آن در غیر جغرافیایی بودن آن است.
منظور از غیرجغرافیایی این است که این مناطق در منطقه ای ویژه ایجاد نمی‌شود، بلکه هر استان، خود به مثابه منطقه‌ای آزاد است که ذیل سیاست های کلان فرهنگی کشور قوانین و مقررات ساده ای متناسب با زیست‌بوم استان طراحی می‌کند و بوسیله این مقررات، اقدام به هدایت عملیات‌های فرهنگی هدفمند می‌نماید.
یکی از مشکلاتی که در انجام فعالیت های فرهنگی وجود دارد، مقررات و آیین نامه های زیاد، پیچیده، غیرکاربردی و دیوانسالارانه است. در صورتی که در جهاد تبیین، وجود مقررات سخت و بیش از اندازه، مانع تبیین‌گری است. ترس از حراستی شدن، توبیخ گرفتن و امنیتی دیدن فعالیت ها موجب محافظه کاری و ریا کاری و در نتیجه بی ثمر شدن روایت حقایق و شکست در جهادتبیین است.

در جهاد باید این مقررات به حداقل برسد و فضای آزادی برای بیان حقایق گشوده شود. اگر کرسی های آزاداندیشی که سالها پیش رهبر معظم انقلاب با آینده‌اندیشی ژرف خود، بارها به آن توصیه کردند، عملی شده بود، الان نیازی به حکم جهاد تبیین نبود. بنابراین بازتعریف کرسی های آزاداندیشی و طراحی ساده و بدون تشریفات و بدون ترس، یکی از بهترین روش های عملیاتی کردن جهاد تبیین است.
ساده تر کردن برگزاری برنامه تشکل‌ها، کم کردن مقررات و ایجاد فضای آزاد برای سخن گفتن اساتید و دانشجویان، بازنگری در آیین نامه تشکل های دانشجویی و کانون‌ها، از مصادیق بارز ایجاد منطقه آزاد فرهنگی است.
در منطقه آزاد فرهنگی قوانین فعالیت فرهنگی باید بسیار ساده شود ولی نظارت در حین عمل و هدایت و مشاوره قبل، حین و پس از کنش فرهنگی باید بیشتر شود.
گزارش خواهی و فرم پر کردن های فرمالیته باید حذف شود و اصالت را باید به انجام کنش موثر داد.
در منطقه آزاد، جلسات بی ثمر، طولانی و خسته کننده باید جای خود را به جلسات کوتاه، سرپایی، موثر و شاداب بدهد.
۳. پلتفرم غیر دیجیتال
مناطق آزاد فرهنگی در واقع پلتفرم‌هایی غیردیجیتال هستند که با ایجاد قابلیت‌ها و امکانات متنوع، امکان حضور همه عناصر و عوامل موثر فرهنگی برای تعامل با یکدیگر در آن میسر است.
پلتفرم ها تعامل را میان راویان حقایق و آحاد مردم ایجاد می‌کنند و شکل می‌دهند. بخشی مهمی از نقش پلتفرم، ایجاد زیرساخت برای شکل گیری تعامل‌ها و نیز تعیین چارچوب و قواعد ساده حاکم بر این تعامل‌هاست.

مهمترین ویژگی پلتفرم تبیین، این است که به جای تولید محتوا و روایت حقایق، فضا و زیرساختی برای رابطه‌ی میان تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان حقایق انقلابی و دینی ایجاد می‌کند.

بنابراین در این پلتفرم، سخت افزارها و نرم افزارهای فرهنگی یا به عبارت دیگر امکانات و سیاست‌های فرهنگی چنان با یکدیگر در هم می‌آمیزند که امکان کنش‌فرهنگی و تعامل کنشگران فرهنگی فراهم می‌شود. وظیفه منطقه آزاد تبیین، پلتفرم روایت حقایق یا آوردگاه تبیین، ایجاد بستر تعامل برای رشد و توسعه فرهنگی است. در این مدل، فقط فعالیت های فرهنگیِ خطی یا پایپ‌لاین صورت نمی‌گیرد، بلکه عملیات فرهنگیِ خطی، در تعامل با دیگر کنش‌های فرهنگیِ خطی، فضای جدیدی از همکاری و اثرگذاری ایجاد می‌کند. فعالیت‌های خطی یا پایپ‌لاین ها چونان خط لوله فقط به انتقال محصول می‌پردازند و تنها بر روی خط تولید و توزیع یک یا چند محصول فرهنگی تمرکز دارند. در حالی که فعالیت های فرهنگی پلتفرمی بسترهای جدیدی برای تعامل تولید، توزیع و مصرف ایجاد می‌کنند. به علاوه پلتفرم های فرهنگی یا به تعبیر دیگر مناطق آزاد فرهنگی، به نوعی هوشمند عمل می‌کنند و متناسب با شرایط و اقتضائات زمان، مکان و… به تغییر و بازسازی خود می‌پردازند.

قابل ذکر است که ایجاد پلتفرم به معنای تولید نکردن حقایق و پاسخ ندادن به شبهات نیست. بلکه منظور این است که وظیفه آوردگاه یا پلتفرم، تولید محتوا نیست بلکه مدیریت محتواها و ایجاد بستر تولید و توزیع را عهده دار است. 

با ایجاد پلتفرم فرهنگی، همه عوامل و عناصر فرهنگی ناخودآگاه یا خودآگاه در بستر پلتفرم نقش آفرینی می‌کنند. کسی تولید محتوا می‌کند، کسی دیگر آن‌را فرآوری می‌کند، دیگری توزیع می‌کند، برخی دیگر برای یافتن حقایق به آن مراجعه می‌کنند، مخاطبان یا مراجعان در ساخت روایت‌ها کمک می‌کنند، اینگونه است که همه از آن بهره می‌برند. اسنپ نمونه ای از پلتفرم دیجیتال است که عوامل و عناصر مختف از آن بهره می‌برند و روز به روز حضور این پلتفرم در زندگی روزمره شاخص‌تر و ضروری‌تر می‌نماید.
پلتفرم فرهنگی غیردیجیتال، بسیار شبیه به این نوع پلتفرم کار می‌کند. همه پلتفرم‌های دیجیتال نیز به عنوان عنصری موثر در بستر پلتفرم فرهنگی غیر دیجیتال نقش آفرینی میکنند.
۴. ارتباط آیینی به جای ارتباط انتقالی.
تبیین، بازگفت و روایت حقایق به صورت تفکر محور بوده و بیش از آنکه از رویکرد ارتباط انتقالی استفاده شود، با رویکرد ارتباط آیینی سامان می یابد.
در ارتباط انتقالی سه عنصر اساسی فرستنده، گیرنده و پیام نقش ایفا می‌کند. هدف این نوع ارتباط تنها انتقال پیام به گیرنده است. در جهاد تبیین نمی‌توان تنها به این نوع ارتباط بسنده کرد. چرا که اثرگذاری موقت دارد و چه بسا فرستنده‌ی قوی‌تر و پیام اثربخش‌تر تمام رشته‌های قبلی را پنبه کند. جهاد تبیین فقط انتقال حقایق نیست بلکه روایت حقایق با بیان روشن و متقن، به طوری که مخاطب خود را در متن آن حقائق بیابد و باور کند.
این نوع ارتباط را ارتباط آیینی می‌نامند. در ارتباط آیینی، جهاد تبیین و روایت حقایق به مثابه یک آیین دیده می‌شود که فرد در متن آن تربیت می‌شود و به بصیرت دست می یابد. آیین تبیین چیزی است که استاد و دانشجو؛ خواص و عوام؛ حلقه‌های میانی و مردم و… در آن مشارکت می کنند؛ این آیین برای آنان اتفاق نمی افتد، بلکه آن را انتخاب می کنند تا جزیی از آن باشند. با این تعریف، انتقال حقایق نیز جزئی از آیین جهاد تبیین به حساب می آید. اصولا انقلاب سال ۵۷ در بستر ارتباط آیینی شکل گرفت. مردم در متن حقایق نقش ایفا کردند، خودشان آن‌را انتخاب کردند و جزئی از آن شدند. اما رفته رفته ارتباط آیینی انقلاب به ارتباط انتقالی تغییر کرد. برنامه‌های صدا و سیما، دروس معارف در دانشگاه‌ها، تریبون‌های نمازجمعه، حضور روحانیون در مراکز نظامی و فرهنگی و اجتماعی همگی به جای اینکه در شیپور ارتباط آیینی بدمند، بیشتر بر ارتباط انتقالی اصرار ورزیدند. ارتباط انتقالی معمولا نگاهی از بالا به پایین دارد و مخاطب را در متن ارتباط قرار نمی‌دهد و رسالت خود را در انتقال پیام می‌داند.
در صورتی که ارتباط آیینی علاوه بر انتقال پیام، رسالتش را در مشارکت مخاطبان و اثر بخشی بیشتر فرایند ارتباط می‌داند.
بنابراین دروس معارف در دانشگاه‌ها که بهترین زمینه برای اجرای جهاد تبیین است باید در بستر ارتباط آیینی طراحی و اجرا شود که این خود حدیث مفصلی می‌طلبد. با تغییر محتوای گاه گاهی، تغییر روش‌های تدریس و اقداماتی از این دست، به تنهایی، اتفاقی در تبیین حقایق نمی افتد. زیرا شاکله فعلی دروس معارف بر اساس ارتباط انتقالی است نه ارتباط آیینی. تا همت نهاد در تدوین دروس، تربیت مدرس معارف و شیوه های انتقال، بر ارتباط انتقالی باشد، جهاد تبیین حداقل در این حوزه مهم و منحصر به فرد عملی نخواهد شد.

۵. زنجیره تواصی(به حق و صبر) بین راویان حقایق یا تبیین‌گران با یکدیگر و مآلا زنجیره تواصی بین آحاد مردم.

توصیه دوسویه به حقایق از یک طرف و توصیه دوسویه به صبور بودن در برابر این سختی‌های این تبیین و نیز مشکلات پیش رو برای اجرای حق، روش قرآن در بازسازی و نوسازی نظام و جامعه پردازی است. با نگاه به محتوای سوره عصر در می‌یا‌بیم زندگی این‌جهانی انسان و خود انسان در خسران و زیان حتمی است مگر با ایجاد سه حلقه به هم پیوسته که خسران را به سود تبدیل میکند: اول ایمان و معرفتی ایمن و یقینی قلبی به حقایق، دوم، اعمال درست در زندگی فردی و اجتماعی و سوم که مهمترین حلقه برای زیست اجتماعی در جامعه‌ای سودمند و بدون خسران است، تواصی به حق و صبر است. اگر زنجیره تواصی در جامعه ایجاد نشود، ایمان و عمل صالح به تنهایی ما را به تمدن سازی نمیرساند.

 رهبر انقلاب:
یکی از راه‌هایی که این دو خصوصیت(ایمان و عمل صالح) را بتوان در جامعه حفظ کرد، عبارت است از «تواصی»، همان که در سوره والعصر هست: وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر؛ مردم یکدیگر را تواصی کنند؛ این زنجیره‌ی تواصی و توصیه کردن به یکدیگر [برقرار باشد]؛ هم توصیه به حق کنند، راه حق را تأکید کنند، هم توصیه به صبر بکنند؛ این، همه را نگه می‌دارد. اگر چنانچه تواصی به صبر و تواصی به حق و بصیرت در جامعه وجود داشته باشد، این جامعه به‌آسانی دستخوش تحرکات دشمن نخواهد شد؛ امّا اگر چنانچه این جریان تواصی که زنجیره‌ی محافظت مؤمنان است، قطع بشود قطعاً خسارت خواهد رسید: اِنَّ الاِنسانَ لَفی خُسر، اِلَّا الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحٰتِ وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر؛(۲۴) اگر این تواصی نباشد، خسارت تحقق پیدا خواهد کرد. خب، دشمن همین عامل مهم را هدف قرار می‌دهد. دشمن تلاش میکند رشته‌ی تواصی به حق و صبر را در بین مؤمنان قطع کند، جریان تواصی را قطع کنند، چیز خطرناکی است؛ [اینکه] کاری کنند که مؤمنین به یکدیگر توصیه نکنند، همدیگر را حفظ نکنند، به یکدیگر امید ندهند؛ اگر قطع این جریان، بریده شدن جریان تواصی در جامعه اتفاق بیفتد، خیلی خطرناک است. این موجب می‌شود که انسانها احساس تنهایی کنند، احساس نومیدی کنند و اراده‌ها ضعیف بشود.

۶. ایجاد حلقه های میانی
ایجاد، ساماندهی و فرماندهی هر آوردگاه در استان به عهده حلقه‌هایی است که از مردم و مورد اعتماد مردم و حاکمیت باشند. تیم ساماندهی آوردگاه بسیار چابک و از بین بهترین خبرگان فکری جوان و کنشگران استراتژیک فرهنگی تشکیل می‌شود.
رهبر انقلاب در خصوص حرکت در مسیر نوسازی و بازسازی جامعه در تشریح بیانیه گام دوم و نقش حلقه‌های میانی میفرمایند:
چهار نقطه‌ی به‌اصطلاح اصلی در این بیانیه مورد تأکید بوده:
نقطه‌ی اوّل: «عظمت حادثه‌ی انقلاب». خیلی‌ها به این توجه نمی‌کنند، خواستیم به این توجه بشود، دقت بشود
نقطه‌ی دوّم: «عظمت راه طی شده و کارکرد انقلاب تا امروز»؛ نقطه‌ی مقابل حرف آن کسانی که اصرار دارند بگویند انقلاب نتوانسته کارکردی از خودش نشان بدهد.
نقطه‌ی سوّم:  «عظمت چشم‌اندازی است که باید به آن برسیم»؛ اینکه ما به کجا می‌خواهیم برسیم، میخواهیم چه کار کنیم، هدف ما کجا است.
نقطه‌ی چهارم: «عظمت نقش نیروی جوان متعهد»؛ نه هر جوانی؛ جوانی که احساس تعهد کند، احساس مسئولیت کند. عظمت نقش این قشر یعنی جوان متعهد در این مسیری که در پیش رو داریم و در رسیدن به آن چشم‌انداز مورد نظر.
ما به یک حرکت عمومی به سمت آن چشم‌انداز نیاز داریم؛ باید یک حرکت عمومی در کشور راه بیفتد؛ البته این حرکت وجود دارد منتها بایستی انضباط پیدا کند، سرعت پیدا کند و پیشرفتش به سمت آن چشم‌انداز محسوس باشد. این حرکت طبعاً با محوریت جوان متعهد است؛ حالا یک سؤال اینجا مطرح میشود و آن، این است که فرایند ورود جوانان به این حرکت عمومی چیست؟ حالا شما یک جوان متعهد هستید، می خواهید در این حرکت عمومی حضور داشته باشید؛ شیوه‌ی حضور شما چگونه است؟ یک حرکتِ عمومیِ معقول و منضبط -منضبط! وقتی میگوییم منضبط، یعنی حرکت، غوغاسالارانه و بَلبشویی و مانند اینها نباشد؛ یک حرکت صحیح و منتظم و عقلائی اگر بخواهد انجام بگیرد، به چند چیز نیاز دارد:
اولاً نیاز دارد به اینکه از صحنه یک شناختی وجود داشته باشد؛ یعنی این کسانی که این حرکت را انجام می دهند یا محور این حرکت‌اند یا لااقل تحریک‌کننده‌ی این حرکت‌اند، بایستی صحنه را درست بشناسند، عناصر درگیر در این صحنه را بشناسند.
یک عنصر دیگری که لازم است برای این حرکت، این است که این حرکت باید یک جهت‌گیری مشخصی داشته باشد؛ یک جهت‌گیری منطقی و قابل قبول، که در حرکت عمومی ملّت ایران که ما داریم پیشنهاد می‌کنیم و مطرح می‌کنیم، این جهت‌گیری، جهت‌گیری به سمت جامعه‌ی اسلامی یا تمدّن اسلامی است؛ یعنی می خواهیم برویم به سمت تشکیل یک جامعه‌ی اسلامی.
عنصر سومی که [این حرکت] نیاز دارد، این است که یک عامل امیدبخشی باید وجود داشته باشد، یک نقطه‌ی روشنی باید وجود داشته باشد. در هر حرکتی اگر چنانچه این نقطه‌ی روشن، این نقطه‌ی امیدبخش وجود نداشته باشد، حرکت پیش نمی‌رود. این خوشبختانه در کشور ما، برای جامعه‌ی ما، برای مردم ما، کاملاً در دسترس است؛ نقطه‌ی روشن عبارت است از ظرفیت‌های ملیای که ما این ها را شناخته‌ایم؛ یعنی امروز حتی شما جوان‌ها ظرفیتهای ملت خودتان را شناخته‌اید. ملت ایران نشان داده که می‌تواند کارهای بزرگ را بخوبی انجام بدهد، از عهده بربیاید.
عنصر چهارم این است که بالاخره در هر بره‌های راهکارهای عملی لازم است. در هر بره‌های از زمان راهکارهای عملی مورد نیاز است. خب محل بحث ما اینجا است. برای یک حرکت عمومی این چهار عنصر نیاز است، تبیین اینها نیاز دارد به ذهن فعال و زبان گویا؛ منتها این [مورد] آخری که مسئله‌ی راهکارهای عملی باشد، احتیاج دارد به هدایت، تمرکز، پیگیری، فعالیت پی‌درپی و لحظه‌به‌لحظه برای اینکه بتواند این کاروان عظیم جامعه را و مهمتر از همه جوان‌های جامعه را به پیش ببرد. این کارِ چه کسی است؟ این تمرکز، این ایجاد برنامه‌ی کار، پیدا کردن راهکار، ارائه‌ی راهکار، برنامه‌ریزی، به عهده‌ی چه کسی است؟ این به عهده‌ی جریان های حلقه‌های میانی است. این، نه به عهده‌ی رهبری است، نه به عهده‌ی دولت است، نه به عهده‌ی دستگاه‌های دیگر است؛ [بلکه] به عهده‌ی مجموعه‌هایی از خود ملّت است که خوشبختانه امروز ما این را کم هم نداریم. ما نخبه‌های فکری در زمینه‌های گوناگونِ مورد نیاز در میان جوانان، در میان مسئولین خودمان داریم. اینها می‌توانند بنشینند برنامه‌ریزی کنند و هدایت کنند. تشکل‌های دانشجویی از این قبیل‌اند، مجموعه‌های باتجربه و فعال در زمینه‌های فرهنگی و فکری و مانند اینها از این قبیل‌اند و هر که هم در این زمینه‌ها فعالتر باشد، مؤثرتر است؛ یعنی زمام کار دست کسانی است که فعالیت کنند؛ تنبلی و بیحالی و کسالت و مانند اینها به درد نمی‌خورد.
۷. ایجاد زنجیره اخوت و برادری بین کنشگران فرهنگی، راویان و تبیین‌گران و امتداد آن به میان مردم.
در روزگاری که برادری ها جای خود را به دشمنی، حسابگری، فردگرایی، خودخواهی، حسادت و زیرآب زنی داده است، لزوم ایجاد زنجیره اخوت و برادری بیش از پیش خود را نمایان می‌کند. ایجاد جامعه اسلامی و تمدن نوین، بدون اخوت ممکن نیست. باید به اخوت اول انقلاب برگردیم و در گام دوم انقلاب رشته محکمی از برادری را بین کنشگران انقلاب نهادینه کنیم.
مرحوم شاه آبادی در شذرات المعارف معتقد است:
«خداوند عالم، قرآن را که حبلالله است از عرش‌الرحمن نازل فرموده بر عرش اخوت انسان، تا فهمیده شود که مستقر قرآن و نوامیس الهیه، جامعه اخوت مسلمین است و البته نتوان قرآن عظیم را به انفراد نگهداری نمود».
ایشان معتقدند اسلام، دو سیاست عمده را برای نیل به مقاصد خویش و علاج مشکلات تعبیه نموده است:
اول، تحصیل عِدّه و نیروی انسانی و دوم، تهیه عُدّه و امکانات و تجهیزات.
از نگاه ایشان، عِدّه از مجرای انتظام مؤمنین به واسطه یک شبکه ارتباطی به دست خواهد آمد و موجب تبدیل کثرت و پراکندگی متدینین و مؤمنین به وحدت خواهد شد. تحصیل عِدّه جز از مجرای اخوت امکان پذیر نخواهد بود.
اما هیچ اسباب کار و سازوبرگی (برای مقابله با پیش‌آمدهای روزگار) بدون تعاون و همکاری محقق نمی‌شود.
بر این اساس، ارکان اخوت ریشه در فطرت دارد و «برادر کسی است که به جهت وفاق و یک‌رویی با تو استیناس نماید و به جهت اتحاد و یگانگی، تکمیل تو و رفع جهل و نقص از تو بنماید و به جهت فروتنی و تواضعش تو را عزیز دارد و به جهت فتوت و بزرگی همتش، تو را مساعدت نماید ».
و جمع میان این خصلت‌ها این است که «تو را وانگذارد در هر گرفتاری و نکبتی، از انفراد و جهل و ذلت و حاجت و غیرها».

ساختار:

۱. شورای فرماندهی
شامل فرماندهی و معاونت های سه گانه

۲. فرماندهی
* مدیریت و فرماندهی آوردگاه
* تبیین اهداف و رسالت آوردگاه برای کنش‌گران، مسوولان و…

۳. معاونت شبکه و زنجیره‌سازی
*شبکه‌سازی کنش‌گران، راویان، تبیین‌گران
*ایجاد زنجیره‌های تواصی
*ایجاد زنجیره‌های اخوت

۴. معاونت اطلاعات و کنشگری
*شناسایی دقیق کنش‌گران، راویان و تبیین‌گران
* تنظیم گری و تسهیل‌گری عملیات های تبیینی

۵. معاونت تربیت و معرفت افزایی
* تربیت و آموزش کنش‌گران، راویان و تبیین‌گران در زمینه روایت‌گری و چگونگی تبیین

نظرات بسته شده است.