دکتر یحیی جهانگیری : ادبیاتی که برای انقلاب بدون مرز نساخته ایم …

جلسه اول از سلسه جلسات آزاداندیشی (انقلاب بدون مرز) با حضور دکتر یحیی جهانگیری سهروردی پژوهشگر مطالعات بین الملل اسلامی به واکاوی موضوع ادبیات سازی لازم برای صدور انقلاب برگزار شد.

تصویر ما از انقلاب، با تصویر بیرونی از انقلاب بعضاً متفاوت است و این خطرآفرین است. اگر نتوانیم ادبیات فرامرز تولید کنیم با همین ادبیات ترجمه ای، موشکی علیه خود ما می شود.

Revolution  اصلاً کلمه رسانایی برای انقلاب امام نیست؛ Revolutionary معمولاً به کسی می گویند که به دنبال تغییر قدرت است؛ وقتی شما خودت را بیرون از مرز، انقلابی با این واژه Revolutionary معرفی می کنی گمان می کنند که تو به دنبال تغییر قدرت در آن کشور هستی!!

حال آن که در نگاه امام، انقلاب صرفاً برای تغییر و جابه جایی قدرت نبود بلکه تغییر نظام و سیستم به یک یک نظام معنایی جدید بود.  Revolution معمولاً در ساحت سیاست اتفاق می افتد حال آن که انقلاب امام، نه تنها در بعد سیاسی  بلکه در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هم بود.

 Revolution  معمولاً یک رویداد است؛ حال آن که انقلاب در نگاه امام، یک رویداد نیست بلکه یک روند جاری است؛ انقلاب 57 شروع این روند است. Revolution معمولاً در یک مرز جغرافیایی اتفاق میافتد حال آن که جنس انقلاب امام، محدود به مرزهای جغرافیایی نیست.

نه فقط Revolution  واژه رسانایی نیست بلکه حتی “الثوره” نیز نمی تواند مراد ما را برساند؛ لذا وقتی شما در کشورهای عربی مثلاً خودت را به عنوان یک طلبه ی “الثوری” معرفی می کنی فهم درستی از شما پیدا نمی کنند که مثلاً چگونه می شود طلبه باشی و به دنبال تعلیم و از سمتی “الثوری”  و انقلابی باشی؛ چرا که  Revolution  و “الثوره” بیشتر برای کارهای پارتیزانی و ضدساختاری استعمال می شود.  اگر واژه ها را درست تفسیر نکردیم و یا به جای تولید واژه، از ترجمه های مرسوم استفاده کردیم هزینه های سنگینی برای انقلاب ایجاد می کنیم. امروز Translate پاسخگوی نیاز ما نیست؛ امروز نیازمند Transliterate در واژگان انقلاب امام برای فرامرز هستیم.

 

غرب دائماً برای مفاهیم خودش متناسب به اقتضای زمان، واژه سازی می کند؛ امروز برای مفهوم آزادی بیشتر از واژه Liberty استفاده می کند حال آن که پیشتر از واژه Freedom بهره می گرفت.ما باید دائماً فاصله بین نگاه مکانیکی به انقلاب که ناظر به آرمان است و نگاه دینامیکی که ناظر به واقعیت ست  را کم کنیم تا بتوانیم گفتمان خودمان را بشناسانیم.

 بسط موزائیکی انقلاب، توهم صدور انقلاب است؛ صدور انقلاب، صدور نرم افزار و مغزافزار و فرهنگ انقلاب است؛ این که گمان کنیم مثلاً در فلان کشور آفریقایی اگر چادر مشکی ما را سر کردند این یعنی صدور انقلاب، خیال خامی است.

 عده ای گمان می کردند سال 2011 که در مصر انقلاب شد و آقا فرمودند این انقلاب، منبعث از انقلاب اسلامی ایران است، پس  حالا ما باید نسخه ولایت فقیه را برای آن جا تجویز کنیم!! حال آن که رهبری با هوشیاری کامل فرمودند نسخه ولایت فقیه برای نظام سیاسی ایران پاسخگو بود و این جمله یعنی باید برای مصر با توجه به نوع تاریخ و فرهنگ و مردمش نسخه بومی نوشت.

 اساساً برای صدور انقلاب باید ادبیاتی را ایجاد کرد که با توجه به زیست بوم جامعه هدف باشد؛ باید فرهنگ و ذائقه های زیست بوم هدف را به خوبی شناخت؛  صادرکردن نمادها و نمودها باید براساس زیست بوم جامعه هدف باشد؛ اگر صرفاً خواستیم نمادها را تجلی انقلاب امام بگیریم و فقط همین ها را ملاک صدور انقلاب قرار دهیم باید بدانیم که در آینده نه چندان دوری با آلرژی های مزمن ملت ها  در مقابل این نمادها روبه رو خواهیم شد؛ آن وقت به جای صدور مفهوم انقلاب دچار خطای بسط موزائیکی انقلاب می شویم که عمیقاً بی ثمر و هزینه زا است.

 امروز در کشور به یک بلوغ نسبی در زمینه بین الملل رسیده ایم و می بینیم که در کلام برخی از مسئولین رده  بالای حکومتی عنوان می شود که در حوزه بین الملل باید از نگرش صرفاً امنیتی-سیاسی به نگرش هایی برپایه دیپلماسی عمومی برسیم؛ اگر این اتفاق بیافتد زمینه برای فعالیت های واقعی مردمی در حوزه بین المللی فراهم می شود و بستر برای صدور واقعی مفهوم انقلاب اسلامی مهیاتر می شود.

نظرات بسته شده است.