گفتگو با کارگردان و نویسنده مستند «نائب الامام»

محمد علی یزدانی کارگردان و نویسنده مستند بلند نائب الامام در گفتگو با جبهه یار به تجربه تولید این مستند اشاره می کند.


اختصاصی جبهه یار: مستند «نائب الامام» با محوریت زندگی «آیت الله سید نورالدین حسینی‌الهاشمی» از علمای صاحب نام و مبارز شیراز ساخته شده در اسفندماه 99 خبرساز شد. پیش از آن شاید پررنگ ترین یادکرد از این عالم مبارز تنها در نامگذاری یک بزرگراه ظهور و بروز داشت.
محمدعلی یزدانی نویسنده و کارگردان این مستند معتقد است به تصویر کشیدن زندگی، آثار، خدمات و فعالیت‌های مشاهیر مختلف ایران، یکی از مهمترین وظایف فعالان سینما محسوب می‌شود، او این مستند را معرف بخشی از تاریخ و یک چهره تاریخی و اثرگذار در مبحث استکبارستیزی اواخر دوران قاجار، پهلوی اول و دوم می داند و تاکید دارد در میان شخصیت‌های برجسته و تاثیرگذار این سرزمین، بزرگان بسیاری هستند که عموماً غباری از فراموشی مانع پرداختن و شناختن این شخصیت‌ها شده است. آیت‌الله سیدنورالدین حسینی الهاشمی شیرازی یکی از این شخصیت‌های برجسته است که نقش مهمی در تحولات سیاسی و مذهبی در سده اخیر داشته است. یکی از اقدامات قابل توجه وی تاسیس «حزب برادران» در استان فارس در دهه 20 شمسی بود، که هدفش تبدیل اسلام سنتی به اسلام زنده و سیاسی بود. این عالم برجسته همواره با دربار و رژیم شاهنشاهی، استعمار غرب و شرق، جریانات انحرافی چون بهائیت و جریانات روشنفکری غربگرایانه مبارزه می‌کرد.اما چنین شخصیتی سال‌ها به دلایل مختلف مورد غفلت قرار گرفته و در شیراز نیز هر چند نامش بر روی یکی از خیابان‌های اصلی و مهم شهر قرار گرفته، اما کمتر کسی است که شناختی نسبت به وی داشته باشد.
در گفتگوی زیر از زبان نویسنده و کارگردان این مستند با تجربیاتی که طی هفت سال برای تهیه این اثر ارزشمند کسب کردند، بیشتر آشنا می شویم:

ایده تولید این مستند چگونه شکل گرفت؟

بصورت جدی شکل گیری ایده این کار به سال 92، 93 برمی گردد.

البته اگر بخواهم شخصی صحبت کنم، پدربزرگ من و خانواده مادری ام از اعضای حزب برادران بودند. ما در دوران بچگی به هیات فاطمیه که در سه راه احمدی روبرو آرامگاه نور، مراسم داشتند، می رفتیم. همیشه عکس آقا سید نورالدین را می دیدم ولی او را نمی شناختم؛ حتی گاهی از هیبت عکس می‌ترسیدم. در هیات فاطمیه رسم است که شب تاسوعا به آرامگاه نور می‌روند و در کنار مقبره حاج سید نورالدین عزاداری می کنند.اینها خاطرات محو کودکی من است.

در مجموعه مهافیلم تعهد داشتیم که یک فیلم مستند، مستدل و جذاب تولید کنیم. اما کار بزرگ بود و توان ما محدود. تحقیقات را همزمان جلو بردیم تا زمانی که اماده این کار بشویم. مجموعه پایگاه هنر در این مدت آثار مختلفی اعم از پرتره و اجتماعی و سیاسی و… تولید کرد تا به نقطه ای از جلب اعتماد و جذب سرمایه برسیم که بتوانیم از عهده این کار بزرگ بربیاییم.

-چه موانعی در مسیر تحقیقات داشتید؟

در مباحث منابع آرشیوی خیلی مشکل داشتیم. یک تک کتاب جیبی به نام « سه سال در محضر استاد» داشتیم که آیت الله دکتر احمد بهشتی نوشته بودند، کتاب خاطرات مرحوم سیدمنیرالدین حسینی بود، و کتاب حزب برادران به روایت مرکز اسناد که مرکز اسناد چاپ کرده بود. البته همین منابع هم ابهامات و ضعف های زیادیی داشت. این کمبود ها باعث شد خانه به خانه دنبال اسناد بگردیم.

در این مسیر به یک جریان تاریخی در شیراز رسیدیم که علاقمند به تاریخ هستند اما تاریخ را از زاویه دید و علاقه و سوگیری های سیاسی خودشان نقل می‌کنند. این جریان در کانون اصلی تاریخ شیراز، یعنی مرکز اسناد ملی فارس و کرسی های تاریخ دانشگاه شیراز مشغول هستند.

به یاد دارم من خودم سال 93 پیش دکتر خلج رفتم. گفتم برای این کار اسناد می خواهیم. گفتند اسناد مال خودم است و همکاری نکردند. به رغم اینکه مقالات و تحقیقات متعددی در زمینه حزب برادران داشتند. اسناد زیادی را در اختیار داشتند که طبق صحبت محلی های شیراز، بخش زیادی از آن، اسنادی بوده که به صورت امانت تحویل گرفته بودند. ایشان این اسناد و مدارک را انحصار کردند و ادعای مالکیت آن را دارند. و به هیچ عنوان اجازه و دسترسی عمومی آن را نمی‌دهند. و صرفاً با انتشار سلیقه‌ای و جانبدارانه بعضی از آن اسناد در حال تاریخ سازی هستند. نیت خوانی نمی کنم که چرا درباره شخصیت حاج سید نورالدین این همه سال دارند با وسواس کار می کنند، و اصرار دارند نظر خودشان را تحمیل کنند که این شخصیت حامی انگلیس بوده است. اما واضح است که سال 87 که قرار بود کنگره آیت الله حاج سید نورالدین شیرازی برگزار شود، در تیم برگزاری قرار گرفتند، و حتی گفته شده اسناد کنگره نیز منحصراً در اختیار ایشان و آقای کمالی سروستانی قرار گرفته است. اینکه عده ای همچون ایشان چگونه حاضرند یک میراث عمومی و ملی را انحصار کنند، و ادعای مالکیت آن را کنند، و بر اساس زاویه نگاه فکری و سیاسی خود، از آن داده ها خلق تاریخ کنند، مسئله‌ای است که نباید از کنار آن ساده عبور کرد. یکی از خروجی های این رویه این است که شخصیت هایی به مرور در تاریخ حذف می‌شوند، برچسب انگلیسی می‌خورند. یا مثلا جریان دینی و علمایی که نقش برجسته و غیرقابل کتمانی در مبارزه با استعمار خارجی و استکبار داخلی در تاریخ داشتند، از تاریخ مبارزات سانسور می‌شود. تغییر مسیر تاریخ، در بلند مدت نتیجه اش می‌‎شود تغییر در هویت نسل های آینده. و این ظلمی است نابخشودنی.

ما 7سال در مرحله تحقیقات بودیم و خانه به خانه گشتیم و برگ به برگ سند جمع کردیم. تا اینکه سال 98 زیرساخت های حمایت مالی هم به نتیجه رسید و سازمان اوج هم تاحدودی پای کار آمد. ما هم در مجموعه پایگاه هنر و مها فیلم به بنیه ای رسیده بودیم که از عهده کار بربیاییم. بعد از دوسال هم مستند تهیه شد و خروجی کار را دیدیم. البته در این هفت سال تمام وقتمان معطوف به تحقیقات این کار نبود، و در کنار تحقیقات این اثر، پروژه های دیگر هم تولید میشد.

چطور خانه به خانه به اسناد می رسیدید؟

حاج سید نور الدین یک جریان بزرگ اجتماعی در شیراز به وجود آورده است. طبق اقوال مختلف دو هزار نفر کارت به دست یعنی عضو رسمی حزب برادران بودند. این اعضا به صورت عجیبی علاقه‌مند به حاج سید نورالدین بودند تا همین سالها و قبل از کرونا در مراسم سالگرد آقاسید نورالدین چند هزار نفر شرکت می کردند. از بین مهمانان، کسانی که عضو بودند را شناسایی می‌کردیم، پرس و جو می کردیم که چه کسی حاج سید نورالدین را بیشتر درک کرده است و سراغ او می رفتیم. این بخش کار بیشتر به صورت رزق لایحتسب بود که اینگونه اسناد را پیدا میکردیم.

در شیراز اگر بگردیم چیزهای جالبی پیدا میکنیم. ما در مسیر تحقیقات به شخصی رسیدیم که در اوایل انقلاب بخشی از روزنامه هایی که ساواک اقدام به سوزاندن آنها میکرد را جمع آوری کرده بود. یا در مقطعی بیش از 20 هزار برگ پالایش اسناد داشتیم. مثلا سیدنورالدین یک مناظره با کسروی داشت که در روزنامه کیهان آن زمان که یکی پرتیراژترین روزنامه های کشور بوده منتشر شده بود. از کتابخانه مجلس منبعی که مناظره  این روزنامه را داشت، گرفتیم و اسکن کردیم. در بین روزنامه هایی که گیر آوردیم، سخنرانی ها و مطالب و حوادث مرتبط را استخراج میکردیم. به یاد دارم سراغ یکی از آرشیو دار های شیراز هم رفتیم که مخالف آقاسیدنورالدین بود. یک شماره از روزنامه آورد. دو برگ روزنامه آئین برادری یا مهر ایزد مربوط به زمانی که شاه به شیراز آمده بود. این را نشان داد و گفت اینها شاهی بودند. دنبال چیز دیگری نگردید. همه شماره ها هم همینطور بوده. اینگونه تاریخ سازی می کنند. مشت نمونه خروار است. اینکه چه فعالیت های دیگری داشتند. زمانه آنها چه اقتضاعاتی داشته، یا اینکه بقیه علما در ان زمان چه نسبتی با شاه داشتند اینها را نادیده می گیرند در صورتیکه برای کار تاریخی باید ابعاد مختلفی را از نظر گذراند.

مرحوم حاج سید نور الدین یک آدم بشدت تشکیلاتی بود. اهل بروزات اجتماعی. هر جا می رفتند عکس می گرفتند و ثبت می کردند دفترشان در خیابان داریوش بوده در دوره خودشان یک بار مخالفان شان دفترشان را آتش میزنند و برخی اسناد در آن آتش سوزی از بین می رود. بعد از فوت شان نیز ساواک یک سری اسناد را می برد. بعضی اسناد هم دزدیده می شود. هنوز جا دارد داده های بیشتری پیدا شود اگر روزنامه های آن زمان را در اختیار ما بگذارند.

چرا بین علمای موثر و فراموش‌شده شیراز سراغ حاج سید نور الدین رفتید؟

ما حاج سید نورالدین راانتخاب نکردیم. اعتقاد ما این است که او ما را انتخاب کرد. بیشتر از کار ما برای ایشان، این شخصیت در شکل گیری شخصیت ما نقش داشت. این کار بهانه بود. یک منتی سر ما گذاشتند که چند سال با این شخصیت قرین بودیم. ما بدهکار حاج سید نورالدین هستیم. هر چه جلوتر رفتیم بیشتر بدهکار شدیم چون بیشتر از او یاد گرفتیم.

این شخصیت نظریه پرداز بود. نظریات اجتماعی داشت و خودش هم مجری نظریات خود بود. این خیلی ارزش دارد. و نمونه همچین شخصیتی خیلی کم پیدا می شود. یکی از نظریات اجتماعی ایشان همان به شش چیز اسلام دارد قوام است: ارشاد جاهل، تنبیه غافل، امر به معروف، نهی از منکر، دفاع و جهاد.

ازعرق خورها و لوتی ها و کسانی که مشکلات این چنینی داشتند، مبارز تربیت می کردند. اعتقاد داشتند مذهبی ها در راه هستند. باید کسانی که از اعتقادات دینی فاصله دارند را باید نجات داد و دستگیری کرد. نظریه اجتماعی ایشان در رشد جمعی این بوده، و این نگاه خیلی منحصربه‌فرد است. آخرین مدل موفق آن هم در یک سطح کلان اجتماعی شاید حضرت امام باشند. ایشان در مناظراتی که با احمد کسروی داشتند، در نقش‌آفرینی فقها در عرصه‌های اجتماعی، اشاراتی دارند که بسیار نزدیک به نظریه ولایت فقیه امام خمینی است. متاسفانه جریان تاریخی مخالف، با هجمه ها و سطحی نگری ها باعث شده ابعاد این شخصیت برجسته کشوری دیده نشود.

شیراز در آن برهه تاریخی دارالعلم و دارالفضیله بوده. در اکثر مساجد محلی، یک عالّم و گاها یک مجتهد حضور داشته. یعنی همان دوره حیات حاج سید نور الدین. شهر در آن زمان از نظر حضور عالمان خیلی غنی بوده و در آن فضا ببینید حاج سید نورالدین چه شخصیتی بوده که گل می کند.

چرا ما الان خیلی از آنها را نمی شناسیم؟ چون دستهای زیادی در کار بوده است که ما اینها را نشناسیم.

یکی از شاخص های هویتی هر اجتماعی این است که الگوهایشان را به آنها بشناسانند. در هالیوود الگوسازی ها را ببینید. از یک عقب نشینی رسوا کننده یک حماسه می سازند می‌شود «دانکرک». یا از یک هجوم وحشیانه یک فتح بزرگ می سازند میشود «ستیغ اره‌ای» اما ما این همه افتخارات استانی و ملی داریم که گمنام هستند. مظلوم تر از حاج سید نورالدین، آیت الله العظمی محلاتی هستند. امام وقتی عده ای از مذهبیون به شیراز می آمدند سفارش میکنند که از طرف من دست ایشان را ببوسید.

من در بحث مستند نائب الامام خیلی گلایه دارم. اسم و رسم برای ما مهم نیست کار در سطح کشور دیده شده اما در شیراز، نهادهای مرتبط پای کار نیامدند. در حالی که این شخص یکی از الگوهای استانی ما هستند. اما متاسفانه هیچ تمایلی ندیدیم. جالب اینجاست که پول هم نخواستیم و به خیلی از مسئولین اعلام کردیم که زمینه را فراهم کنند رایگان هم اکران می کنیم. ایشان یکی از بهترین حوزه های علمیه شیراز را بنا کرد که دکتر احمد بهشتی ها و شهید ربانی ها و آیت الله مکارم ها و … خروجی آن بودند. همگی از روحانیون تراز انقلاب به شمار می روند. تا الان تنها به همت رییس حوزه‌های علمیه استان، حجت الاسلام استوارمیمندی، در یکسری از حوزه های علمیه اثر در حال پخش است. امیدواریم با همراهی نهادها و مراکز مختلف علمی و آموزشی و فرهنگی و مذهبی، کار بیش از گذشته دیده شود.

اینکه حدود 65 سال از فوت شخصیتی مثل حاج سید نور الدین می گذرد که این همه مرید و فدایی داشتند. و موسس حزب برادران بودند که به تعبیری پایه و ریشه حرکت و نهضت در انقلاب شیراز بوده، اما هیچ کاری برای معرفی او انجام نشده جای تامل دارد.

یا به هم پاس می دادند یا دنبال کار بزرگ بودند و یا با ایده ال گرایی زیادی که داشتند، کارها به نتیجه نمیرسیده. به این ترتیب خیلی از داده ها در طول این سالها از دست رفت و دسترسی به اشخاص محدود شد و خیلی سوالات بی جواب ماند و خیلی از اسناد در طول تاریخ حذف یا مخدوش شد.

فهم نکردن و عدم علاقه‌مندی متولیان به این مسئله از یک طرف و نبود حمایت ها از طرف دیگر باعث تعلل در تولید این چنین کارها و عدم بازشناخت این الگوهاست. ما هم که وارد کار شدیم خیلی ها به‌به و چه‌چه کردند اما هیچ کس ذره ای حمایت نکرد.

در مستند نائب الامام چه ابعادی از شخصیت حاج سید نورالدین را در معرض تماشای مخاطب قرار دادید؟

در ژانر تاریخی هر شخصیت از چند ساحت باید مورد بررسی قرار گیرد باید همه اطلاعات را کنار هم بگذاریم تا اسناد مختلف را بشود فهم کرد. خطی نمی شود جلورفت.

ما در مستند نائب الامام در چهار سطح این شخصیت را بررسی کردیم.

1-شخصیت حاج سید نورالدین و کنش گری هایش

2-حاج سید نور الدین و نسبت او با حوادثی که در تاریخ شکل گرفته است

3-حاج سید نورالدین در سیر حرکت فقاهتی علمای تشیع

4-نقش حاج سید نور الدین در فلسفه تاریخ شیعی

 

با تمام این ساحت ها یک روایت را طراحی کردیم. ارتباط نواب با سید نورالدین، ارتباط و دیدار حاج سید نورالدین با آیت الله بروجردی که زعیم عالم تشیع است را در مستند داریم. حتی سعی شده به تمامی شبهات و اتهاماتی که به حاج‌سیدنورالدین وارد میکنند، همچون اتهام درباری بودن و انگلیسی بودن و … پاسخ دهیم.

این مستند منعکس کننده تلاش ‌های حاج سید نورالدین برای تحقق استقلال ایران در ظل لوای مذهب جعفری است. مرامنامه حزب برادران 12 بند دارد. اما شاید بند اول آن عصاره تمامی فعالیت ها و کنش‌های حاج سید نورالدین باشد. تلاش آقاسیدنورالدین برای تحقق این بند از مرامنامه، عملا خط اصلی روایت ما را به خود اختصاص داده.

این شخصیتی که 63سال عمر بابرکت داشته خیلی مظلوم است. به 4 زبان مسلط بوده، شاعری توانمند. خطاطی زبردست، اهل ورزش های زورخانه‌ای. اینها همه در کنار ابعاد معنوی وجودی ایشان. که ما هیچ کدام از اینها را در مستند پرداخت نکردیم. مجال پرداختن به همه انها نبود.

 

واکنش خانواده مرحوم چطور بود؟

خانواده ایشان از نتیجه خیلی راضی بودند. جای تشکر دارد از آیت الله سید معز الدین حسینی الهاشمی پسر ایشان که خیلی گمنام هستند در تاریخ معاصر و از دیده شدن پرهیز دارند. ایشان نقش موثری در تاریخ انقلاب داشتند و در مسیر تولید مستند هم خیلی کمک کردند و راهنمای اصلی ما بودند. با اینکه  پسر آقا سید نورالدین هستند، اما خیلی منصفانه، موشکافانه و با یک نگاه همه جانبه به مسئله نگاه میکردند. هشدار می دادند که مبالغه نداشته باشیم. چیزی بزرگتر از شخصیت اصلی منعکس نکنیم. همچنین خواهران ایشان و مخصوصا همسر مرحوم آیت الله حائری هم خیلی همراهی کردند. قبل از پخش فیلم کار را به خانواده نشان دادیم در مراسم رونمایی هم حضور پیدا کردند و کار را تایید کردند.

این مستند حاصل تلاش و راهبری  شخصی است یا کار گروهی؟

در بحث تولید، فیلم با ارتش یک نفره ساخته نمی‌شود. فیلمسازی یک کار جمعی است.کار به همت مرکز «مهافیلم» تولید شد. و مجموعه بار هزینه ها را به دوش کشید. آقای محمد جعفری تهیه کننده پروژه برای تامین مالی کار خیلی زحمت کشید. حتی وام هایی گرفت تا کار به ثمر برسد. آقای مسعود هوشیار هم در مسیر تولید به عنوان مشاور کارگردان و تصویربرداری و پشتیبانی خیلی زحمت کشیدند.

نفراتی هم در حین تولید به کار اضافه شدند و در بخش های مختلف گرافیک و سناریو و جلوه های ویژه و صدابرداری و…همکاری کردند.

هم از تهران و هم از شیراز مشاور محتوایی و فنی داشتیم. در بحث قالب کار خیلی مشورت گرفتیم که کار کلیشه ای نشود. آقای مهدی نامجو در بحث ساختمان سناریوی فیلم خیلی کمک کردند. چون یک مستند قهرمان محور با روایتی پرفراز و نشیب داشتیم، خیلی از مسائل را در مستند نشان ندادیم که خیلی هم جذاب است. اگر بودجه باشد دو مستند نائب‌الامام دیگر هم می توان ساخت بدون اینکه ذره ای برای مخاطب تکراری باشد. اتفاقاً این زوایای ناگفته خیلی هم جذاب است.

اوایل دنبال بازسازی بودیم ولی بودجه آن تامین نشد. درآخرین مرحله به شات های نقاشی رسیدیم. برای پیدا کردن نقاش چند ماه در جستجو بودیم و حدود چهل نقاش را بررسی کردیم تا گرافیست مورد نظر که بتوانند متناسب با کار ما همکاری کنند را یافتیم. خانم تیموری نژاد به تیم اضافه شدند و با دغدغه پای کار امدند و بسیار هم در این راه زحمت کشیدند.

مستندهای زیادی هم بررسی کردیم. تا به فرم جذابی برسیم که با توان اقتصادی ما هم متناسب باشد. بیش از شش ماه درگیر نگارش سناریو بودیم. همین پیش تولید قوی و حساب شده موجب شد که تقریبا خروجی کار حدود 97% با توقع ما در مرحله پیش تولید یکی شود.

هر چند ساخت این مستند برای ما سودی نداشت. اما بخاطر تعهدی که به کار داشتیم کار را انجام دادیم و راضی هم هستیم. در این مسیر هر چند تمام بار مالی کار بر دوش موسسه مها فیلم بود که پای هزینه های کار ایستاد. اما جا دارد به رغم تمامی نقدهایی که در روند همکاری با سازمان اوج داشتیم، از آن مجموعه هم بابت حمایت ها و همراهی‌هایش تشکر کنم. و همینطور حمایت‌های بی‌دریخ مدیریت محترم مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی-سرچشمه که حقیقتا نقش شایانی در به ثمر رسیدن این اثر داشتند.

چه خاطره ای از بازخورد های مردمی پس از اکران مستند دارید؟

پس از اکران بازخوردهای مثبت زیادی از اقصی نقاط کشور داشتیم. از توریست هایی که در شیراز دنبال مزار نائب الامام میگشتند، تا جوانان شیرازی غیر مذهبی که به آرامگاه می‌آمدند و با افتخار حکایت حاج سیدنورالدین را برای هم تعریف میکردند. خیلی برای ما خوشایند بود که مستند بستر آشنایی نسل جدید با شخصیتی مثل حاج سید نورالدین را فراهم کرده است وبه داشتن چنین شخصیتی در شهر افتخار می کنند.

باتوجه به تجربیاتی که در مسیر مستندسازی کسب کردید چه توصیه ای برای علاقمندان به این حوزه دارید؟

گاهی کارگاه هایی برای آموزش مستندسازی برگزار می شود از ابتدا شروع به ایده پردازی می کنند و اولویت را بر ایده جذاب و پرفروش می گذارند. اما به نظر من این رویه اشتباه است که آدم از ایده شروع کند. از مسئله باید شروع کرد که فیلم دربیاید.

همین قصه نورالدین را به چند کارگردان بدهند چند فیلم متفاوت تولید می شود. هر چه کارگردان در مسئله عمیق تر شود تاثیرش بیشتر در کار دیده می شود. آنچه مخاطب قرار است ببیند سرریز داده های مستندساز است.

مستندساز باید آنقدر پر بشود که سرریز آن بشود مستندی که تولید می کند. والبته در طی این مسیر باید صبور بود.

در مستند سازی مهمتر از اینکه چه بگوییم این است که چه نباید بگوییم. شاخ و برگ های اضافی را حذف کنیم.دردناک است اما در فرایند فیلمسازی مهم است. وسواس و تعصب بیجا نداشته باشیم که همه آنچه جمع آوری کردیم در کار منعکس شود.

یک نکته مهم دیگر این است که زمانی سراغ سوژه های بزرگ برویم که اندازه آن شده باشیم. ما تا وقتی به مرحله تولید نائب الامام رسیدیم حدود هفت مستند دیگر در موضوعات مختلف تولید کردیم تا از لحاظ تحقیق و تمکنیک و تجربه آمادگی داشته باشیم. و به کار لطمه نزنیم. تجربه کار آرشیوی نداشتیم، «جزیره ثبات» را تجربه کردیم. تجربه داستان گویی در مستند نداشتیم «شیخ نشین ها» را تجربه کردیم. صبوری در کار را با پروژه دکتر تابعی تمرین کردیم. چون خیلی دوربین گریز بودند. یادگرفتیم هرکاری تولید می کنیم ممکن است خوب نباشد پروژه «نسخه» را سال94 چندبار تدوین زدیم و راضی نبودیم دور ریختیم و مجددا کار کردیم. ما با این کار بزرگ شدیم مسیر تولید ما در حین این کار شکل گرفت.

من اول بیننده فیلم بودم بعد فیلم باز شدم بعد خواستم سراغ فیلم‌داستانی بروم که دست تقدیر ما را به سمت مستندسازی برد و در این مرحله با هسته اولیه پایگاه هنر آشنا شدم و به دغدغه های مشترک رسیدیم. هم عهد شدیم که در این کار جلو برویم. البته قرار نیست در مستندسازی بمانیم. استادی داشتیم توصیه می کرد هر کس می خواهد کار داستانی بسازد، اول باید مستندسا خوبی شود.

هنوز در مرحله یاد گرفتن هستیم که بی گدار به آب نزنیم.اما افق ما رسیدن به فضای فیلم داستانی است و برای آن تلاش می کنیم.

نظرات بسته شده است.