به افق انصاف

در حاشیه معارفه مدیرکل جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس

انتخاب مدیر جوان و انقلابی برای تصدی مقام مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس و فضای اضطراب آلود فرهنگی حول و حوش آن که اندکی از آن را پیر سپیدموی نشر و فرهنگ فارس در سخنان ارزشمندش بیان کرد همه و همه نشانه های یک معضل ریشه دار و قدیمی را با خود به همراه داشت: معضل پیش‌داوری!!
این فرزند کوچک دبستان بزرگ هنر و ادب شیراز عزیز و کسی که سالی با جناب قانعی آشنایی دارد، چند سطری در این باب نگاشته ام، باشد که استادان عزیزم همچون همیشه قضاوت این شاگرد خرد را شایسته توجه و لااقل تامل بدانند.

غریبه آشنا

عدم آشنایی پیشکسوتان یا کارکنان اداره کل با حمیدرضا قانعی از جمله نکاتی است که به عنوان ایراد مدیرکل جوان مورد اشاره قرار می گیرد و این همان سخن است که استادنا داریوش خان نویدگویی هم بدان اشاره کرد و البته سخنش نیز درست و دقیق بود، اما…
گرچه آشنایی پیشین می تواند به تعامل بیشتر کمک کند اما باید توجه داشت که به قول منطقیون، رابطه این دو چون رابطه گردی و گردو از نوع عموم و خصوص مطلق است به دیگر سخن، آشنایی تعامل ساز است اما تعامل فقط و فقط در بستر آشنایی شکل نمی گیرد!
از سوی دیگر اگر به پیشینه مدیریت در این اداره کل نظر کنیم عمده مدیران مجموعه قبل از قبول این سمت برای اهل فرهنگ و کارکنان نا آشنا بودند چند نفر از جامعه مورد‌ نظر آقایان مریدی، همتی بوشهری، طبیعی، سازگارنژاد یا شایسته نیا را قبل از مدیرکلی می شناختند؟!

جناح هنر

بستگی جناحی از جمله مسایل دیگری است که پیرامون این انتصاب عنوان می شود. در این باب قبل از هرسخن باید بدانیم تعلق جناحی و حزبی، هیچ‌گاه به عنوان مانع مسئولیت در این اداره کل عنوان نشده است. اگر به گذشته و طومار مدیران پیشین بنگریم نیز مدیرانی را می‌یابیم که آشکارا وابستگی جناحی و فکری داشته‌اند و اتفاقا به همین سبب هم سمت گرفتند. آقای شایسته نیا در دولت سازندگی، از مجموعه راست سنتی بوده و آقای سازگارنژاد معاون ستاد انتخاباتی رئیس جمهور اصلاحات و از جناح چپ. آقای همتی بوشهری اصولگرایی کاملاً شناخته شده بود که در دولت مهرورز سمت گرفت و آقای مریدی کاملاً به جناح اصلاح طلب و اعتدال گرایش داشت، به نحوی که برای یک جایزه ادبی هیئت امنایی شامل تعدادی از شناخته شده ترین سیاستمداران اصلاح طلب تعیین کرد از جمله برخی از بانوان اصلاح طلب که عهده دار سمت معاون رییس جمهور دولت تدبیر بودند.
آقای قانعی نیز عضو جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان است که اگر بخواهیم آن را نیز به عنوان یکی از جناح ها بشناسیم نمی‌توان وی را تنها به همین جریان فروکاست. البته او از جریان حزب ا… است اما به گواه کلنجار های مداومی که در شورای تحول حوزه هنری استان با وی داشته‌ام، دایره نگاهش در قرار دادن آدم ها در دایره نظام، از خیلی از مدعیان وسیع‌تر است، کافیست پای صحبتش درباره نویسندگانی چون استاد خسروی یا استاد مندنی پور یا فیلم قهرمان فرهادی بنشینید تا متوجه این وسعت شوید.
می توانید به پست صفحه اینستاگرام وی به تاریخ ۱۲ مارس ۲۰۲۱ (۲۲ اسفند ۱۳۹۹) رجوع کنید و لیست مجلات قدیمی آرشیو خانگی اش را که در خانه تکانی شب عید یافته و از آنها عکس گرفته و به اشتراک گذاشته ببینید تا دایره گسترده‌ای از (بیان و شهروند امروز و شرق و همشهری ماه و هم میهن و افسانه تا پنجره و پلاک ۸ و اصولگرا و هفت نقد) را بیابید.
جالب تر آن است که اکثر دوستان سیاست زده ما یا اصلاح طلب اند و خواننده دسته اول نشریات فوق یا اصولگرا و مشتری دسته دوم و بد نیست معترضین بگویند اگر این لیست معنی اش وسعت دید نباشد، پس چیست؟!

 

دریغا جوانی…!

اتهام دیگر آقای مدیر کل، جوانی است. انصافا هم او مدیری جوان است اما اگر واقعاً این مسئله ایراد و متولد ۱۳۵۷ و بالطبع ۴۳ ساله بودن گناه باشد آیا برای اولین بار است که در این مجموعه چنین خطایی رخ داده است؟!
به گواه بسیاری از هنرمندان دکتر محمد حسین همافر محبوب ترین مدیر کل پیشین این اداره کل است جناب همافر متولد ۱۳۴۰ بود و در سال ۱۳۷۸ و زمان تصدی این سمت ۳۸ سال سن داشت. برخی دیگر از مدیران کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس نیز همین حدود سن و سال داشتند مثلا مرحوم عالیشوندی متولد ۱۳۵۰ بود که در چهل سالگی و پاییز ۱۳۹۰ به مدیر کلی رسید. بهزاد مریدی به گواه سایت اداره کل در ۴۱ سالگی به این سمت رسید و قس علی هذا…

…و اما بعد
آنچه در این سطور به آن اشاره شد نه دفاعیه بود، و نه نان قرض دادن! واقعیت این است که قانعی نیز مثل هر شخص دیگری باید فرصت کار داشته باشد و جو سازی و فضاسازی پشت سر یک نیروی جوان فرهنگی کار درست و شرافتمندانه ای نیست.
قانعی به سبب تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد مدیریت و فعالیت فرهنگی در قامت معاون شبکه سازی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان فارس به خوبی با شبکه سازی و مدیریت سیستم ها آشناست. مدیریت او نیز شاید راهی تازه را پیش روی کشتی بحران‌زده فرهنگ و هنر فارس باز کند و بتواند لااقل در عرصه های مهمی چون «اقتصاد هنر»، «هنر کاربردی»، «گروه های مردم نهاد در عرصه فرهنگ»، «خدمت رسانی فرهنگی به نقاط محروم و کمتر برخوردار» و … کاری تازه کند. بالاخره همه فرهنگ و هنر فارس که تالار حافظ و ۲۰۰-۱۰۰ نفر آدم ثابت چند ردیف اول آن نیست و قریب ۵ ملیون جمعیت استان در این عرصه حق دارند…
در پایان به امید آن که وی در این سمت موفق باشد چند توصیه برادرانه نیز دارم که  امیدوارم این مدیر جوان و انقلابی این کارها را به سرانجام برساند:
– بیرون آوردن پیشکسوتان نخبگان و فعالان خانه نشین و قهر کرده با سیستم و استفاده از آنها در جهت تعالی فرهنگ عمومی جامعه
– توجه به مقوله اقتصاد هنر و کمک به توانمندسازی جریان ها و گروه های هنری
– توجه به گروه های مردمی و غیر رسمی و زیر زمینی هنر و تسهیل شرایط برای رسمیت بخشیدن به کار آنها
– کاستن از شرایط شبه امنیتی ذهنی که برخی اوقات ربطی هم به قانون ندارد.
– رسیدگی به پیشکسوتان، هنرمندان محروم و آسیب دیده خصوصا آنان که به سبب کرونا و معضلات آن معیشتشان از هنر آسیب جدی دیده است.
– پرهیز از روند غیرقانونی که به نام حمایت از موسسات فرهنگی صورت می گیرد اما در حقیقت تبدیل موسسات به کانال هایی برای رفتار غیرقانونی و کارهای شبه پولشویی است.
– توسعه جریان های انقلابی و مذهبی هنر و پرهیز از انحصارگرایی در این عرصه
– پرهیز از مافیاهای خرد و کلان هنری در فارس که بزرگترین ظلمشان استثمار هنرمند و بهره کشی از هنر اوست.
– بها دادن به شهرستان ها و پرهیز از شوهای نمایشی به نام شهرستانی ها و به کام مرکز استان
– پرهیز از ویترین گرایی و کارهای پوپولیستی و توجه به کارهای زیربنایی و ساخت امکانات سخت افزاری و سالن های ویژه اجرا و… با همکاری سایر دستگاه ها
– حرمت گذاشتن به جریان های مردمی هنر و پرهیز از سند زدن کارهای مردمی به نام اداره کل در خبرها و گزارش های اداری
و…
و…
و…

ارسال مقاله

هاشم کرونی

نظرات بسته شده است.