سوگواره هنرهای آیینی و میراث نمایشی در شیراز

این مصاحبه با آقای سعید کریمی مدیر مکتب احیای هنرآیینی و میراث نمایشی که بانی این برنامه هنری بود صورت گرفت.

اختصاصی جبهه یار: روزهای نزدیک به اربعین 1400 عاشقان زیادی گرفتار برزخ رفتن و ماندن بودند در این شرایط سوگواره هنرهای نمایشی در حرم مطهر علی ابن حمزه شیراز هم پناه دلتنگ ها بود هم بستر آمادگی روحی زائرانی که عازم بودند.  در این سوگواره اهالی شهر به تماشای ابراز ارادت هنرمندانه به ساحت اهل بیت نشستند.
در گفتگوی زیر آقای سعید کریمی مدیر مکتب احیای هنرآیینی و میراث نمایشی که بانی این برنامه هنری بود از تجربیات و افق پیش روی مکتب احیای هنر آئیینی می گوید…
-سوگواره هنرهای نمایشی چطور شکل گرفت؟

فضای کار ما در مکتب احیای هنرآیینی و میراث نمایشی تربیتی و آموزشی است، اما امسال در اجرای سوگواره هنرهای نمایشی بیشتر متولی کار بودیم که چشم ها را به این هنر ها آشنا کنیم.

چشم‌ها که به آئین‌های عاشورایی گرم شود، برای ذائقه های مختلف باید برنامه داشته باشیم. ما ده شب برنامه داشتیم، پنج روز قبل از اربعین و پنج روز بعد از اربعین. هر شب روی یک موضوع در قالب های مختلف کار کردیم. شب اول شب تئاتر خیابانی بود. شب دوم تعزیه، شب سوم نقالی، شب چهارم پرده خوانی، شب پنجم شب نوا، شب ششم نمایش انفرادی و شب هفتم تا دهم تکرار کردیم شب دهم تعزیه بی کلام داشتیم.

مکان کار ما حرم مطهرعلی ابن حمزه(ع) بود. تولیت حرم، حوزه هنری و هیات لثارات الحسین هم همراهی خوبی داشتند.

 

-واکنش مردم چطور بود؟ بازخورد مردمی هم داشتید؟

تصاویر شب اول و شب اخر موجود است. کم کم خبر پیچید و اهلش جمع شدند. با اینکه تبلیغات چندانی نداشتیم، اقبال عمومی نسبت به قضیه مشهود بود.شبهای اخر جایی برای نشستن نبود.

مردم بعضی شبها بعد از اجرا می امدند و تقاضای اشنایی بیشتر با مجموعه و معرفی کلاس اموزشی داشتند. اکثر مخاطبان از برنامه‌ها فیلم می گرفتند.

بچه های کم سن و سال که فکر می کردیم ممکن است بترسند یا برای آنها تعجب برانگیز و غیر قابل هضم باشد ردیف اول همه منظم می نشستندو محو کار می شدند. سالمندان هم یک فضای نوستالژی برایشان تداعی شد و ارتباط خوبی با برنامه‌ها گرفتند.

این واکنش های مردم خیلی باورمان را به ادامه کار محکم تر کرد.

عنوان مجموعه سنگین نیست؟ چطور این عنوان را انتخاب کردید؟

عنوان مجموعه ما مکتب احیای هنرآیینی و میراث نمایشی است. استفاده از واژه مکتب برای ما موضوعیت دارد و بعد آکادمیک کار را بیشتر یاداوری می کند. وجه دیگر نامگذاری هم این بود که یک نگاه مکتبی نسبت به قضیه داشتیم. دنبال تلفیقی از معارف قرانی و اسلامی با هنر هستیم. محوریت کار اهل بیت هستند بدون پسوند و پیشوند. ما معتقد هستیم با مخاطب از هر طریقی وارد ارتباط بشویم گیر دارد جز از طریق انسان کامل. راه اندازی این کار بیشتر  یک دغدغه شخصی بود ناظر به نیاز جامعه .

مسئله خیلی از افراد جامعه کار تربیتی است اما هنرمندان خیلی به مسائل تربیتی وارد نیستند واگر تربیتی ها مسائل هنری را متوجه می شدند چقدر مسائل حل می شد. در فضای هنر یکسری ظرافت هاست در فضای تربیتی هم همینطور اما یک پلی بین اینها برقرار نشده است.

دنیای امروز دنیای مباحث و مفاهیم بین رشته ای است فضای تک بعدی جوابگوی دنیای پست مدرن نمی تواند باشد. باید به ساحت ها و ابعاد مختلف زندگی انسان توجه کنیم. غیر از این باشد تربیت ما کاریکاتوری می شود. یک بعد قوی می شود بقیه ابعاد می لنگد. سپس از همان بعد که ضعیف مانده ضربه می خوریم. در این شرایطباید رشته های مختلف به کمک هم بیایند اگر مردم شناسی وجامعه شناسی وارد فضای هنری و مسائل تربیتی شود ماحصل کار موثر تر خواهد بود.. ما در این مکتب هنرهای نمایشی از دو سه هنر مستقیم و چندین رشته غیر مستقیم بهره می بریم.

 

نگاه ما انتقال داده از مربی به متربی نیست. اصل کار تفکر است. میخواهیم ذهن ها درگیر شود. تفکر نه به عنوان لایه های سطحی از تفکر نقاد و خلاق عمیق تر بشویم یک تفکر عبادی مدنظر ماست . الان دارم از لحاظ فلسفی واکاوی می کنم که چرا سمت این مسائل رفتیم. مکتب و ارتباط حضوری با متربی میراثی است که در گذشته داشتیم و باید احیا شود. ما در این مکتب بستر فراهم می کنیم که مخاطبین با حال و هوای اهل بیت زندگی کنند.

 

-درباره شیوه کار مکتب احیای هنرآیینی و میراث نمایشی بیشتر توضیح دهید.

ما در چهار بخش اصلی برای شروع کار را تقسیم بندی کردیم

بخش اول تعزیه  است که خود به دو نوع موزیکال و سنتی تقسیم می شود. البته تعزیه با نمایش هم از نظر دیالوگ ها، هم لباس ها و نوع رزم تفاوت دارد.

تعزیه بی کلام فقط با موسیقی پیش می رود مثلا استاد علیزاده آهنگساز مطرح کشوری که نشان شوالیه را از فرانسه قبول نکرد، یک کاست به نام نینوا دارند حال و هوای موسیقی عاشورا دارد. در ایام محرم و صفر صدا سیما اهنگ های زیادی از این کاست را پخش می کند.  در ایران این نشان را فقط د و یا سه نفر گرفتند اما او می گوید من به اسم حسین علیزاده بدون هیچ پسوندو پیشوندی اکتفا می کنم.

بخش دوم کار ما پرده خوانی و نقالی است. یکی از پرده خوان های بنام کشور اهل شیراز بود و تا چندسال پیش که مرحوم شدند، گاهی در دارالرحمه شیراز پرده خوانی می کردند. خدا کند که این پرده ها حفظ شود. پرده هایی داشتند که در حد موزه ملی قابلیت نگهداری دارد.یکی از کارهای ما جمع آوری پرده ها و نگهداری از آن‌هاست.

این قالب مخاطبان زیادی دارد. هفت پرده عاشورایی تنها کتاب پرده خوانی است که باهمکاری حاج اقای فرهنگ و دبیر شب شعر عاشورا و تصویرگری اقای دوست محمدی و خانم منصوره مصطفی زاده تولید شده و  هرپرده یک روایت دارد. پشت کتاب شماره تماس زدیم که اگر کسی برای پرده خوانی تصویر بزرگ و با کیفیت خواست تماس بگیرد.

از استان های مختلف تماس داشتیم. البته از ارگان های دولتی نبودند. بلکه یک کنشگرفرهنگی در یک روستا یا شهرهای مختلف از بوشهر تا رشت تماس می گرفتند و اطلاع می دانند که یک تعدادی از نواجوانان را جمع کردند و قصد پرده خوانی دارند. واکنش مردم و دعای خیرشان خیلی جالب بود. وقتی کاری مردمی می شود برکات خوبی دارد. موقع چاپ و انتشار این کتاب مکتب هنوز ثبت نشده بود در حد یک همکاری با دبیر شب شعر عاشورا بود. من فقط در صفحه ارایی و تا حدی گرافیک کار همکاری داشتم اما بازخورد کار را که دیدم به احیای این هنر ها بیشتر گرایش پیدا کردم.

ما در بحث پرده خوانی دوهدف داریم: یکی از اهداف ما تربیت پرده خوان است

حداقل کار این است که 14 پرده درباره حضرات معصومین داشته باشیم.اما متاسفانه نداریم. خیلی کار برزمین مانده زیاد است. مثلا در شیراز حتما باید پرده علی ابن حمزه (ع) و احمد ابن موسی و ماجراهای سفر و شهادتشان داشته باشیم.

یک هدف دیگر نیز تولید پرده است که اثر هنری محسوب شود.

نقالی مشابه پرده خوانی است. اما پرده ندارد.بیشتر بر اساس فن بیان پیش می رود و البته سخت تر است واعتماد به نفس می خواهد اما از لحاظ امکانات شدنی تر و کم هزینه تر است. موضوعات نقالی می تواند متفاوت باشد.

فاز یک کار ما اهل بیت است. در فاز بعدی شاید وارد ادبیات ایران هم بشویم. موضوعات زیادی در گلستان و بوستان و شاهنامه و دفاع مقدس می تواند تبدیل به پرده شود. دعوت می کنم اگر کسی دغدغه کار دارد وارد این حوزه بشود. ما روحیه انحصار طلبی نداریم احیای این ظرفیت مهم است.

بخش سوم کار ما نمایش است. نمایش با تئاتر یک تفاوت جزئی از لحاظ تخصصی دارد تئاتر و نمایش را در یک دسته داریم، اعم از تئاتر خیابانی و تئاتر صحنه ای و نمایش انفرادی و گروهی و خیابانی و سالنی.

و بخش چهارم موسیقی است. البته موسیقی ریشه یونانی دارد ما بیشتر از واژه نوا استفاده می کنیم.

نظام نشان شناسی برای ما مهم است نواها و آواهایی که قالب آئینی دارد در این بخش مورد نظر ماست.

موضوع و محتوا هم وجود مقدس اهل بیت است. مثلا موسیقی هایی که در تعزیه استفاده می شود.

ما در همین سوگواره نمایشی  ده شب اجرا داشتیم. شب پنجم اجرای ما شب اربعین بود شب نوا گذاشتیم. در ابتدا که عنوان شد شب نو هست برخی واکنش نشان دادند که شب اربعین است و نوا مناسب امشب نیست اما کاررا که دیدند نظرشان عوض شد.در بحث نوا قالب سرود هم می توان در نظر گرفت.

در بخش موسیقی دو هدف داریم یکی تربیت موسیقی دان آئینی یا به قول قدیمی ها تعزیه چی امام حسین و احیای سازهای آئینی که متاسفانه به مرور زمان کمرنگ تر از قبل شدند مثل سورنا.

سازهایی مثل ترومپت و ساکسی فون از اواخر دوره قاجار و اوایل دوران رضا شاه وارد تعزیه شده و سازهای غربی هستند هر چند که در تعزیه ماهیت پیداکردند. اما در گذشته حداقل در استان فارس در تعزیه بیشتر سورنا می زدند یا همین سازو نقاره که در فارس از رسوم کهن است. اصطلاحا می گویند وارونه ساز می زدند یعنی ریتم غمگین می زدند. یا سازهایی مثل سنج و دمام.

مثلا نقاره امام رضا که از اول تا اخرش از شعر تبعیت می کند. دنبال احیای نگاه تخصصی به موضوعات و بازگشت به ریشه ها هستیم.مخصوصا نسبت به مسائلی که به عنوان میراث دارد از بین می رود.

-منظور تان از میراث نمایشی چیست؟

شهرستان های فارس خودشان آئین هایی دارند. از این جهن خیلی غنی هستند.این ها برای ما میراث محسوب می شود. در شیراز کمی سنت گرایی مد شده اما در شهرستان ها خیلی نسبت به آئین های سنتی  کم لطفی می شود و نسبت به میراث هایشان کم توجه هستند.

مثلا ما در شیراز فردی مثل آقای زابلی داشتیم که دوسال پیش فوت کردند. این فرد کتیبه ایی از دوران صفوی دارد. گنجینه های این چنینی در حال از بین رفتن است. رفتن زابلی ضایعه سنگینی برای شیراز بود در هرشهرستان استان از این صدمات داریم.

هرکسی بخواهد شروع کند برای حفظ این میراث آماده همکاری هستیم. این کار ظاهرامنفعتی ندارد اما در اصل سرمایه های زیادی حفظ می شود. اگر بخواهیم سازمانی ببینیم ما در مکتب هنرهای نمایشی حتما باید بخش شهرستان ها داشته باشیم.

و برای این کار با مدل مردمی فعالان خود شهرستان ها باید اعلام آمادگی برای همکاری بکنند همت و علاقه و دغدغه برای این کار داوطلبانه نیاز است.

-برای تحقق این اهداف با نهادهای فرهنگی هم تعاملی داشتید؟

در بحث اجرای سوگواره هنر آئینی بیشتر بچه های فرهنگی شهر از این فعالیت ها مطلع شدند. انتظار می رود نهادهای فرهنگی از این وقت و توانی که بی چشمداشت برای اهدافی که ذکر شد صرف می کنیم، استفاده کنند و کار سریع تر پیش برود. منتظر نباشند هر روز پشت در اتاق مسئولین باشیم. اگر کسی دنبال کار باشد و پیگیری کند همکاری می کنیم دنبال جریان سازی هستیم ما از خدا می خواهیم جریان انقدر قوی شود که ما تعطیل کنیم.

این کار پر هزینه هم هست. ما کار پژوهشی می کنیم و واقعا کار سختی است، دیده هم نمی شود. مثلا یک دست لباس مناسب برای اجرای ما حدود دو تومن هزینه دارد. یک تیم پنج نفری سنج و دمام فقط پنج تومن هزینه می خواهد. این رقم ها نسبت به هزینه های فرهنگی که ریخت و پاش می شود رقم چندانی نیست، اما تامین آن برای یک گروه مستقل سخت است و حمایت لازم دارد. البته حمایت بدون منت و توقع. هر نهادی  که یک حمایتی کرد نباید توقع داشته باشد که کل کار را مصادره کند.این کارها اگر از مردمی بودن خارج شود خیلی دوام نمی‌آورد. به عنوان نکته پایانی از متولیان مربوطه تقاضا دارم که در شیوه حمایت از این نوع کارها دقت بیشتری داشته باشند که مردمی بودن کار زیر سوال نرود.

 

نظرات بسته شده است.