بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از مفاهیمی که در نظام مهندسی فرهنگی و در واژگان راهبردی رهبر معظم انقلاب وجود دارد «پیوست فرهنگی» است. پیوست فرهنگی اگرچه در نظام های سکولار و مبتنی بر مبانی ایدئولوژیک غرب در همه حوزه ها فعالانه تدوین و اجرا می شود، اما هنوز برخی در داخل به اهمیت آن پی نبرده اند.
مدیریت راهبردی و مدیریت اجرایی کشور به وسیله «پیوست فرهنگی» و با محور قرار دادن«فرهنگ» ، به یکدیگر پیوند می خورند و تمام لایه ها و ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و…با توجه به پیوست فرهنگی در راستای تمدن سازی، بصورت یکپارچه منشاء اثر میشوند
چنانچه از بیانات مقام معظم رهبری و ادبیات موجود استنباط میشود مفهوم پیوست فرهنگی عبارت است از جریانسازی فرهنگی و ایجاد نخ تسبیح در حکمرانی و ارزیابی آثار و پیامدهای فرهنگی اجرای طرحهای مهم در حوزهها و نظامهای مهم جامعه، تدوین سیاستها و راهکارهایی برای کاهش آثار و پیامدهای آسیبزای اجرای این گونه طرحها، تقویت آثار و پیامدهای مثبت آن، استفاده بهینه از فرصتهای فرهنگی و چگونگی مدیریت چالشها، تهدیدها و موانعی که این طرحها در طول اجراء برای فرهنگ و ارزشهای فرهنگی ایجاد میکنند.
رهبر معظم انقلاب در سال 92 نیز در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اهمیت پیوست فرهنگی، به دلایل ابتر ماندن پروژه عروسکهای دارا و سارا اینگونه اشاره می کنند:
در ۲۰۰ سال اخیر متأثر از سازماندهی غلط غربی برای جامعهی ما، نفوذی ها به نظام حکمرانی کشور ما اینگونه القاء کرده اند که «فرهنگ» نیز مانند بقیه موضوعات ،سازمان و وزارتخانهی خاص خودش را دارد لذا هر کسی باید کار خودش را بکند در حالی که این با مبانی دینی ،عقلی و فطری انسان منافات دارد و بی شک انتظار تمدن سازی از چنین سیستمی که نخ تسبیح ندارد نمیتوان داشت
کشور ما در حوزههای مهمی همچون عرصههای صنعتی و علمی به بالندگیهایی رسیدهاست. اما متاسفانه در عرصههای فرهنگی و هنری به گرفتاریهایی برخورده که عموما هیچ وقت واکاوی و تحلیل و عبرت ورزی نشدهاند.
کشوری که بعد از یک دوره جنگ تحمیلی با تجربه اندوزی و شناخت نقاط قوت و ضعف خودش، علی رغم تحریم های سخت و ظالمانه انواع موشک های نقطه زن را ساخته و صاحب کرسی و تکنولوژی در این زمینه شده است چرا در حوزههایی که به نظر میرسد سهل الوصولتر است ضعف دارد؟ به عنوان مثال بی شک درستکردن یک محصول فرهنگی همه گیر مثل لوازم التحریر خیلی راحتتر از درستکردن موشک پیشرفته است ولی ما عموما در این حوزه به علل مختلفی توفیق نداشته ایم
لذا این یادداشت در پی آن است که علل این کم توفیقی را بیابد و مولفه های یک پیوست فرهنگی در محصولات فرهنگی را احصا کند
اینکه ما لوازم التحریر را بهمثابۀ یک محصول فرهنگی مثل رمان، سینما، نمایش و شعر میدانیم به این علت است که لوازم التحریرها میتوانند در جهانبینی کودکان اثر بگذارند، به گونهای که در رفتار آنان اثراتش نمود پیدا کند لذا هر پدیدهای که در جهانبینی انسانها تاثیر بگذارد به گونهای که رفتار آنها را تغییر دهد، آن پدیده یک کالا و محصول فرهنگی است.
حال برای پیوست فرهنگی یک محصول فرهنگی چه مولفه هایی را باید در نظر گرفت تا آن محصول اثرگذار و جریانساز شود ؟
این هفت گام در پیوست فرهنگی اگر با اصول و راهکارهای استراتژی بازاریابی ترکیب شود جریانی را به وجود خواهد آورد که محصول فرهنگی مورد نظر (اعم از لوازم التحریر و عروسک و …)جای خود را در خانواده ها باز کند و تبدیل به یک کالای استراتژیک و جریانساز شود.
از سال ۱۳۹۳ تولید گسترده نوشت افزار با محتوای بومی موجب شد بخشی قابل توجهی از این بازار به محصولاتی با پسوند ایرانی-اسلامی اختصاص پیدا کند. ارزش این حرکت فرهنگی-اقتصادی وقتی دوچندان می شود که می بینیم به تدریج به ثمر نشسته و با استقبال مردم مواجه شده است .
این اقدام در جایی با اهمیت تر جلوه میکند که از یک طرف موجب ترویج اقتصاد مقاومتی میشود و از طرف دیگر برای فرزندان این مرز و بوم هویت آفرینی می کند و از همه مهمتر آنکه بسیار دقیق توسط دشمنان رصد شده و تحلیل میشود. لذا حال که یک تجربه تقریبا هفت ساله در این حوزه بدست آمده است میبایست با دیدی باز تر و بینشی متعالی تر وارد این حوزه شده و با اضافه کردن پیوست فرهنگی به محصولات این حوزه ، گامی متقن در زمینه دستیابی به تمدن نوین ایرانی اسلامی برداریم.
نظرات بسته شده است.